فسیلِ کریم امینی عمیقا متاثر از سینمای بدنه قبل از انقلاب؛ بی‌بندوبار، پراز شوخی‌های پشت‌وانتی و مظلوم‌نما است. همه آنچه سینمایِ فحاشِ قبل از انقلاب می‌خواسته بگوید را در این فیلم می‌توان دید. فیلمی‌ که طبیعتا ناتوان در ارائه مفهوم و قبل از آن فرم به معنای هنری است اما به شدت سرگرم کننده و خنده‌آور برای بیننده امروزی سینمای ایران است. اگرچه شاید لازمه این‌روزهای سینما در ایران چنین فیلمی باشد اما ابدا چنین فیلمی نمی‌تواند “سینما” باشد. کپی کورکورانه از «نهنگ عنبر» و «هزارپا»یی که باید تا ابد پاسخگوی ایجاد چنین فضایی در سینما باشند. اگرچه «نهنگ عنبر» ساخته سامان مقدم جزئیاتی حاوی سینما در خود دارد اما شدیدا مخالف آن هستم که «فسیل» را دست‌مایه‌ای برای اندک حالِ خوب مردم از سینما قرار دهیم.

شوخی کردم

نمی‌شود که کسی را کتک زد و بگویید شوخی کردم. «فسیل» اگرچه ناخواسته اما بدوا این کار را می‌کند. بهرام افشاری با ایفای نقش به عنوان: عمویی خودش را خیلی خراب کرد. به تعبیری دیگر این فیلم به غیر از دست‌آورد مالی برای سازندگان و عواملش چیز دیگری ندارد. حبیبی نیز همین‌طور. الناز حبیبیِ خوش‌چهره و کاربلد سینما اکنون باید ابزاری مانند مانکن برای فیلم‌سازش شود؟! ای کاش به‌جای تمرکز بر محتوای فیلم‌نامه‌ها تمرکز را بر ساختار آن در هنگام اهدای مجوز برای ساخت می‌دادیم. با هر دیدگاهی فیلم را بررسی کنیم منفور و زننده است. اگرچه حسِ خوبی از تماشای فیلم و خنده‌های کاذب در سینما نگرفتم و این حسِ ناخوش باعث می‌شود زاویه‌ای تهاجمی در هنگام نگارش متن داشته باشم اما حالا که آرام‌تر شده‌ام و دیده‌ام فیلم تنها برای فتانه و اداهای رقاص‌وار افشاری از او بالای 60 میلیارد فروخته می‌توانم با صبر بنویسم فیلم خیلی زننده‌تر از «دینامیت» اطیابی است. اسماعیل که هربار به کما می‌رود و بهوش می‌آید واقعه انقلابیِ جدیدی در کشور رخ‌داده که او را مانند اصحاب کهف نشان می‌دهد چرا باید با صدای بلند در ملا عام به دوستانش بگوید: بریم یه پنچ سیری عرق بخوریم و… مگر قبل از انقلاب این‌گونه بود. انقلاب ایران یک انقلاب فرهنگی بوده. این انقلاب فرهنگی دست‌آوردهای فرهنگی داشته. چرا باید به همچین فیلمی که همه دست‌آوردهای فرهنگی انقلاب را زیرپا له می‌کند بگوییم پرفروش‌ترین. هم‌چنان که از سالن سینما بیرون می‌آمدم عده‌ای راجع به فیلم با یک‌دیگر صحبت می‌کردند: 1- فقط اونجا که می‌گه بریم عرق بخوریم؛ 2- نه اونجا که ادای فتانه رو در میاره و قِر می‌ده و…، چیز‌هایی که اصلا ربطی به عناصر سینمایی در فیلم ندارند. یعنی مخاطبان «فسیل» صرفا برای دلقک بازی‌های بازیگرانِ فیلم به سالن سینما آمده‌اند.

سینما چیست؟

روزگار جوانی‌ام را با آندره بازن و چیستی سینما از زبان او گذراندم. این روزگار هیچ‌ربطی به نوشته‌های امروز من از سینمای ایران پیدا نمی‌کند. وقتی سینمایی نیست چرا باید از چیستی آن بنویسم؟ هر چیستی برهانی از چرایی است. آن‌چه امروز در سینمای ایران رخ می‌دهد قبل از چیستی است. یعنی ما با سینما طرف نمی‌شویم؛ با یک سری تصاویری روبه‌رو هستیم که پشت‌سر هم برای به‌هر زحمتی خنداندن بیننده هستند. روی سینمای منوچهر هادی واقعا سیاه. سینمایی که اکنون بر پرده سالن‌های کشور است جدای از این‌که مثلا بگوییم چرا فلان فیلم را توقیف کرده‌اند هیچ دستاوردی ندارد. باید بگوییم مثلا چرا فیلم‌های آب‌دوغ‌خیاری مثل «فسیل» را توقیف نمی‌کنند. می‌خواهیم چنین فیلم‌هایی که مردم را سرگرم کنند تا از سینمای مفهومی و فرمیک دور شویم. قصد نداشتم راجع به این ضد سینمای پرفروشِ کشور بنویسم چون خیلی کم‌تر از حتی ابراز مخالفت است، اما حداقل به اندازه وقتی که برای تماشای آن تلف کردم باید مخالفت خود را بروز می‌دادم.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی