دون ژوان به کارگردانی صبا نساجپور که تا ۶ اسفند ماه ۱۴۰۲ در مجموعه فرهنگی هنری فرشچیان ساعت ۱۹ به روی صحنه میرود، یک اثر کلاسیک منطبق با ذائقهی ایرانی و شرافتمندانه است. در بسیاری از نمایشهایی که در ایران، مشخصا اصفهان، با اسم برداشت، اقتباس و یا هر عنوان دیگری به روی صحنه میروند، این مهم در نظر گرفته نمیشود که تا چه میزان مخاطب ایرانی ممکن است با فرهنگ غربیِ اثر، هرمونوتیک برقرار کند و در درجه بعد این فکت نادیده گرفته خواهد شد که اثر اقتباسی چه میزان به درد امروزِ جامعه میخورد. واقعیت آن است که باید اعتراف کنم امروزِ جامعه ایران همین است. دخترهایی که فریب ظاهرسازی دیگری جهت ارضای نیاز روانی و نه فقط جسمانی را خواهند خورد بدون آنکه متوجه آن باشیم این یک مسئله روانی است که در همه کتابهای اروین د.یالوم به آن اشاره شده. از سویی دیگر این گفته فروید به تجمیع این نمایش میآید که: همه مشکلات روانی ریشه در عدم مهار شدن یا ناتوانی برای ارضای نیازهای جنسی دارد. «دون ژوان» با این مسئله خیلی جهانشمولانه برخورد میکند و اتفاقا موفق هم هست که زن فریب چه فاکتورهایی در مردان را خواهد خورد: من برات همین الان یه شعر سرودم؛ آواز خواندن؛ قد بلند، صدای کلفت، موهای پریشان، اظهار به عشق و نداشتن قصد سوء استفادهگری و… ما با بخشی از شناخت مرد و نقد روانشناسانه او مواجهیم که قطعاتی لذت بخش برای زن به همراه دارد. این جزئیات حتی میتوانند زنی را که در جنگل با حیوانات درنده سر و کله زده، جذب خود کند.
فقر فرهنگی
«دون ژوان» همه خصوصیات یک مرد را دارد و بلد است چگونه از اسکانارل در مواقع حساس برای طرح خواستهاش از زنان استفاده کند. او هرگز حلقه را همراه خود ندارد بلکه به غلام خود میگوید که اسکانارل الان هنگام آوردن حلقه است. اگرچه جادوگر موجود در این نمایش به اندازه جادوگران «مکبث» شکسپیر، خباث و جذابیت ندارد اما به گفته اسکانارل خیلی مستهجن است. جادوگر موتور قصه است. در واقع داستان «دون ژوان» و غلامش در پرده قبل از ورود او به پایان میرسد و حال باید بنشینیم تا ببینیم که چه ماجرایی بین این سه کمیک دوست داشتنی رخ میدهد. بازی شمیلا تابش خیلی خوب است و همچنین ما بیشتر روی صدای بهزاد سیفی حساب میکنیم تا هیکلش بعد میرسیم به امیرحسین خامسیپور که واقعا کچل دوست داشتنی شده. سالها پیش نمایشی در اصفهان روی صحنه رفت با عنوان «گاگولی» از اکلیلی که علاوهبر سرگرم کردن مخاطب همچنان حرف برای گفتن داشت. پدر و جایگاهش، خانواده، مهماننوازی، ارتباط غلام و ارباب و… نمایشی که نساجپور آن را کارگردانی کرده فکتهای با ارزشتری نسبت به چنین نمایشی دارد. نیاز، شناخت نادرست و به غلط خواندن زنبارگی، تنهایی مرد، عاشق پیشگی، زنان فریب خورده و… وقتی که منتظر اجرای نمایش بودم با خودم فکر کردم این واقعا سهم اصفهان نیست. اگر کسی در زندگی یک کتاب هم خوانده باشد، خواه نا خواه جذب تماشای تئاتر میشود اما بعد گفتم کسی که پول ندارد شکمش را سیر کند چرا باید مثلا ۱۰۰ هزار تومان، که مبلغ بسیار ناچیزی است برای هنرمندانی که زحمت نمایش را میکشند، بدهد تا حداکثر ۱ ساعت حالش خوب شود؛ این فرد قطعا بعد از تئاتر هم آنقدر دغدغه مالی دارد که به جزئیات آن توجه نکند. واقعیت آن است که فقر اقتصادی قطعا فقر فرهنگی و جهالت را با خود همراه میکند.
گوی سپید
انتظار دارید چه چیزی در نمایش «دون ژوان» ببینید؟ مثلا جادوگر با گوی سپیدش معرکه راه میاندازد! خیر تئاتر فقیر اصفهان، از نظر اقتصادی و اهمیت دادن به هنر، نمیتواند برایتان شعبده بازی کند. کلا چهارتکه تخته و سه صندلی چوبی به عنوان اکسسوار در میزانسن این نمایش بیشتر به کار نبرده شده. این نمایش فقط، تاکید میکنم، فقط با هنر بازیگرانش جذاب است. مهمترین قسمت به اتمام رساندن یک پروژه پیش تولید آن است. ما کجای کار پیش تولید یک اثر نمایشی در اصفهان، یا کل ایران، ایستادهایم؟ مسئله تئاتر اصفهان واقعا به مسئله فرهنگی و احیانا هنری این شهر تبدیل نشده است و تا مادامی که ما منتظر یک معجزه باشیم همواره ا گوی سپید خاموش مواجه خواهیم شد. «دون ژوان» تنها است؛ چه بر روی صحنه چه بیرون صحنه او هرگز نمیتواند واقعا عاشقی کند. مردهایی که به دل حسرت دختر دارند کاخها را بفروشند و عروسک بخرند: علیرضا آذر؛ دوستت دارمهایی که نه مرد معنای آن را میفهمد و نه زن باور میکند اما چارهای جز بقا و مرتفع ساختن نیازها باقی نمانده است.
علی رفیعی وردنجانی