اسم من مژگانه ، اینجا خونه منه | یادداشتی بر تئاتر اصفهان
اسم من مژگانه ، اینجا خونه منه | در مقیاس نمایش های دارماتیک هرگاه صحبت از دیالوگ میشود، به سادگی از آن عبور میکنیم و بدون کوچکترین توجهی به منظور راوی آن را راهنمایی برای مسیر قصه گویی میدانیم. در نمایش « اسم من مژگانه ، اینجا خونه منه » به کارگردانی هادی عسکری در تالار فرشچیان به روی صحنه رفت. اتفاق خوبی که مشاهده میشود پروسه شکل گیری اهداف دراماتیک از جنبه شخصیتهای به شدت فرمالیته آن است. اگر بخواهیم به معنای واقعی این تاتر را نقد کنیم به این نتیجه میرسیم که سبک پرداخت متن به شیوه ماهرانه داستان سرایی در ادبیات است. جذابیت متن به شدت وابسته به ورود و خروج عناصر و دیالوگهای معکوس آن است که میتواند در نوع خود روایت را گنگ و یا مفهومی خاتمه دهد.
ادبیات در حوزه نمایش
عمده تفاوت ادبیات در حوزه نمایش با دیگر گونههای روایی در این است که راوی علاوه بر داستان سُرایی باید به تصویرسازیهای عینی هم نزدیک شود. خوشبختانه تصویرسازی عینی در این نمایش تا حدود زیادی از دید مخاطبانه من قابل قبول بود و باید گفت چنین نمایشهایی میتوانند پایههای تاتر اصفهان را محکم کنند. در چگونگی بررسی این تاتر باید به شخصیت مژگان در قصهای که شاید روایتش گزافه گویی است پرداخت و به این نکته اشاره کرد که: همه جاذبه و درون مایههای داستانی این نمایش شخصیت محور بوده و جای هیچ گونه قصه پردازی ندارد. البته چنین نمایشهایی به شدت مدرن و جذاب است و میتواند تاتر را برای مخاطب به یک حوزه فلسفی تبدیل کند علاوه بر این که همچنان عشق و آسیبهای عصبی، واکنشهای روانی شدید اما درونی و ارتباطات غیر همسطح در این نمایش دیده میشود اما مژگان این نمایش چیزی جز یک شخصیت مدافع نیست و از همین رو راوی قصه که جنسیت مردانه خود را به شخصیت داستان تزریق کرده موجودی تلفیقی را به مخاطب عرضه کرده است.
تهاجم فرهنگی!
اسم من مژگانه ، اینجا خونه منه | تئاتر ذاتا تاثیرگذارترین رسانه فرهنگی هر کشوری است و اصولا مخاطبان تئاتر در همه جای دنیا وسعت کمتری نسبت به سینما دارند. اما بحث از آنجایی برای شهر ما جدی میشود که تاتر در اصفهان علاوه بر کمبود در حوزه مخاطب در حوزههای پشتیبانی و تبلیغات درون شهری هم داراری نقاط ضعف شدیدی است. اصفهان تاریخساز تئاتر ایران است اما در ایران کمترین وجهه تئاتری را به خود اختصاص داده، این رویکرد غیر مسئولانه مدیران مربوطه را به گردن هنرمدندان این شهر میاندازم و مینویسم: هرجا هنرمند به آنچه خلق کرده متعهد نباشد، مخاطب هم غیر منصفانه آن را مورد نقد قرار میدهد و شاید آنچه به نظر می رسد با آنچه اجرا شده است زمین تا آسمان متفاوت باشد. و همین امر باعث میشود مسئولان با توجه به بازخوردی که از مخاطبان دریافت میکنند هنرمندان این شهر را گزارههایی از پروسه پر ضرب و زور قصهها برشمارند. این که تا چه اندازه هنرمند باید به اثرش وفادار باشد مسئله بسیار مهمی است و اگر به عنوان مثال هادی عسکری را کارگردان نامستعدی بدانیم ، حرف غیر قابل تحملی زده نشده ولی اگر ثابت کنیم که هادی عسکری کارگردان غیر متعهدی است باید در مورد اثر بیشتر بحث و جدال کرد. در هر صورت نه اینکه منظور از گفتهها هادی عسکری باشد، که این کارگردان یکی از هنرمندان مستعد و تئاتر بلد اصفهانی است، مثالی که زده شد بر سر این است که هنرمند در درجه اول باید تحمل نقد غیرمغرضانه را در خود بالا ببرد و بعد برای دستهایی که زده میشود لبخند بزند و احترام بگذارد. اما در مورد این نمایش در یک کلام باید گفت: تمامی گزارههای دراماتیک و اینترآپتهای درون متنی آن به شدت نمایشی است و با افتخار میگویم این نمایش یک اجرای اصفهانی از تئاتریهای اصفهان است.
علی رفیعی وردنجانی
سلام
گاها در جستجو های بی هدف در فضای مجازی به مطالبی بر میخوریم که حالمان را از آنچه هست به سمتی دیگر تغییر میدهد… ممنونم بابت زحمتی که متقبل شدید و نقد این نمایش را هنرمندانه قلم زدید آنچه بیش از هر چیز مرا بر آن داشت مراتب سپاس و قدردانی را ابلاغ نمایم چیزی نبود جز رفتن به سالهای دور… به روزگاری که جوانتر بود و پر انرژی…. سپاسگزارم… هادی عسکری
بزرگوارید جناب عسکری هنرمند