Press ESC to close

داستان نویس

دین دیری دین | خاطرات یک فیلم بین قسمت ۳

مریم آذرشین 0

اول دفتر را با یک موسیقی کلید می زنم. «دین دیری دین» مسلماً با « دیرین دیرین» پلنگ صورتی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. تا آن حدی که می شود گفت این دو مقوله ی مهم سینمایی هیچ ربطی جز موسیقی فیلم بودن با هم ندارند و…

Continue reading

تلوزیون در دست دیگران | خاطرات یک فیلم بین قسمت دوم

مریم آذرشین 0

ن خانه ی ما اگر نگویم بیست و چهار ساعت، حداقل هجده تا بیست ساعت در طول شبانه روز روشن است. خانواده ی ما عاشق تلویزیون هستند. وقتی می گویم تلویزیون منظورم تمام برنامه هایی است که از طریق این مانیتور قابلیت پخش و تماشا دارند.

Continue reading

خاطرات یک فیلم بین

مریم آذرشین 0

اولین تصویری که از سینما و تلویزیون در خاطرم نقش بسته به دو-سه سالگی ام برمی گردد و سینمایی در زرین شهر اصفهان که پدر و مادرم تقریبا تنها تماشاچی های آن بودند. اینکه فیلم های آن سینما چه بود و پدر و مادرم چه فیلم هایی می دیدند از درک کودکی در آن سن ساخته نبود. پدر و مادرم را در آن سینما می بینم که در تاریکی کنار هم نشسته اند و تخمه می شکنند و فیلم می بینند و خودم را می بینم که از قفس مراقبت ها و نظارت های داخل خانه رها شده ام و سینما مرا آزاد کرده و محل بازی و شیطنتم شده است. پر و بال گشوده ام و کل سالن را از بالا تا پایین و از پایین تا بالا و مابین صندلی ها می دوم. ناگهان جایی پایم به پله ای، چیزی گیر می کند و روی زمین می افتم. جیغم به هوا می رود و به گریه می افتم و مامان یا بابا می آیند و از روی زمین بلندم می کنند و همین که گریه ام بند آمد. همه چیز را فراموش می کنم و دوباره شیطنتم گل می کند و می دوم  و می دوم و می دوم…..

Continue reading

میشل اوست / به بهانه درگذشت میشل اوست بر اثر کرونا

نازنین عرب 0

در میانه روزگاری که کرونا هر روز قربانی می‌گیرد، خبر رسید که میشل اوست نویسنده فرانسوی برنده جایزه گونکور۲ سال ۱۹۸۶ برای رمان نگهبان شب ۳ بر اثر کرونا درگذشت. جستار کوتاهی نشان می‌دهد این نویسنده معاصر فرانسوی برای مخاطب ایرانی ناشناخته باقی مانده است.

Continue reading

گل سر سبد / داستانی از مجموعه سعیده زادهوش / برداشت بلند

Ali Rafiei Vardanjani 0

گل سر سبد / از در که وارد می‌شوم، مقنعه‌ام را از سرم می‌کشم و بلند سلام می‌کنم. مامان، از داخل آشپزخانه جواب سلامم را می‌دهد. برای داداشی که توی کالسکه‌اش نشسته، شکلک‌های بدجور درمی‌آورم.

Continue reading

بدترین درد ما بی‌دردی‌ست / یادداشتی از محمد رحیم اخوت برای ادبیات

بدترین درد ما بی‌دردی‌ست / وقتی دانشگاه به داستان و شعر معاصر نمی‌پردازد، این شعر و داستان معاصر نیست که باخته بلکه دانشگاه بازنده است. یعنی در دانشگاه، اسم رشته …

Continue reading

پایان داستان / نگاهی به تفاوت پایان داستان و حکایت ، از همینگوی تا صادقی

پایان داستان کاملا متباین با قصه و حکایت است چون حکایت عموما با حکم قطعی و یک طرفه از جانب نویسنده پایان می‌پذیرد و در اصطلاح بسته است اما داستان چنین ناگزیر نیست …

Continue reading

روایت شرقی / قصه گفتن های تو در تو به مثابه هزار و یک شب

روایت شرقی، شیوه‌ای از گفتن است به صورت قصه در قصه ، یعنی تو در تو، تکرار‌شونده و غیر‌علّی.این روش را ابتدا در”هزار و یک شب” می‌یابیم. شهریار با این ادعا که زنان ذاتا خائن هستند، سر زنان را می‌برد. تنها از آن میان شهرزاد با درگیر ساختن فکر پادشاه …

Continue reading
error: به دلیل حفظ حقوق مولف شما مجاز به کپی و اننتشار مطالب نیستید