نویسنده بریتانیایی به نام جان رونالد روئل تالکین که خالق دنیای فانتزی هابیت و ارباب حلقههاست تاثیر گذارترین فرد ادبی جهان به لحاظ تغییر در ساختار فانتزی یک متن دراماتیک است. وی با الگوبرداری ذهنی و بازسازی تخیلات محض از سرچشمه روانی تاریخ توانست ادبیات را به گونهای برای جامعه خود روایت کند که علاوه بر تاثیرات هیجانی پیوست اخلاقی را به همراه داشته باشد. تفاوت عمده و چشمگیر میان سایقهای بکار رفته در متن ادبی تالکین و دنیای آفریده شده توسط نویسنده ضدیت موجود میان شخصیتها و ایدهآلگرایی در پردازش موقعیت است، به گونهای که در تمام جنگهای شکل گرفته میان خیر و شر داستان، که عملا در متن دراماتیک چنین برداشت نمی شود، به شدت واقعی جلوه داده شده و حتی در هیچ یک از فصول ساخته شده برای نمونههای سینمایی چنین قدرت دراماتیکی دیده نمیشود. از سارون، لرد سیاه تا فرودو که باید از سرزمین میانه عبور کند و با نابودی حلقه توسط آتش، به هلاکت بخشی آن پایان بخشد، تنها یک عامل را می توان برای پردازش چنین درامی برشمرد و آن هم وجود تناقضاتی میان تفکرات نویسنده و دنیای بیرونی خود است.
سایقهای اجتماعی در دنیای تالکین ها
ریشهیابی روانشناسی در ادبیات فانتزی که دارای پیش زمینه سورئال هستند امری است دور از دسترس و تا حدودی غیر ممکن اما هنگامی که به سایقهای یک اثر حماسی در قالبهای مختلف درام توجه می کنیم متوجه این مسئله میشویم که خیال پردازی در داستانهای این چنینی که مثال عینی آن در ادبیات فارسی شاهنامه فردوسی است، که البته از نظر باور پذیری و سبک فانتزی تا حدودی تالکین قدرتمندانهتر و باور پذیرتر به موقعیت کنونی شخصیتها پرداخته، به صورت جامعه گریز و آرمانگرایانه است. آرمان گرایی در ادبیات تالکین به وفور دیده میشود از اولین برخوردها با حلقه در داستان ارباب حلقهها، که به یک نماد فرهنگی- دینی بزرگ اشاره میکند، تا پرتاب حلقه به گدازههای آتش، نویسنده همواره در حال رشد این تفکر در ذهن مخاطب خود است که خیانت به مقدسات یک جامعه هرچند آن ملت خرافه پرست باشند بازی با دم شیر خواهد بود. نکته دیگری که در رابطه با سایق های اجتماعی از نظر روانشناسی مدرن می توان در ادبیات تالکین با زبان فانتزی یافت در این مورد است که نویسنده همواره مخاطب خود را به بیرون از فضای داستانی پرتاب میکند و با یک جهان رئال تطبیق میدهد به طور مثال میتوان به این پدیده در ارباب حلقهها اشاره کرد که فرودو و یا هر شخصیت دیگر پس از قرار دادن حلقه در انگشت خود محو میشود و نوع نگاه او به دنیا و همین طور شخصیتهای داستان به گونهای تغییر میکند که حتی خود نویسنده از آنچه خلق کرده پشیمان شده و دوباره با یک ترفند دراماتیک وی را به دنیای مجازی داستان باز میگرداند. شاید کار مشکلی باشد که بتوانیم اجتماعی را بر اساس گرایش های منطقی داستان یک نویسنده مورد بررسی قرار دهیم اما آنچه در این مطلب به آن اشاره میشود تفکراتی است که به صورت پشت سرهم و بیوقفه به ناخود آگاه نویسنده هجوم میآورند و نویسنده آگاهانه تفکرات را به سوی احزاب مختلف اجتماعی گرایش میدهد. نمونه ناشناخته از این تفکرات را تفکرات فیمینیستی در شخصیت پردازی مردانه داستان می توان عنوان کرد. روابط هیجانی بدون مرز میان کوتوله ها و دیگر گروههای شخصیتی داستان تالکین که ارتباط احساسی و عاطفی نسبتا عمیقی با هم برقرار میکنند و اتفاقا خطر اینگونه داستان پردازی تاثیرات منفی بسیار بر اخلاقیات جامعه است که متاسفانه در جوامعی که زمینه مطالعه آنها گرایش خارجی بیشتری دارد به وفور دیده میشود. فیمینیست یا هر گرایش فکری دیگری به نوبه خود جز سایقهای اجتماعی فرهنگی یک ملت به حساب نمیآیند اما هنگامی که گرایش به چنین تفکراتی در بین جامعهای تبدیل به دغدغه فرهنگی آن ملت شد در آن لحظه باید زنگ خطر را به صدا درآورد.
سایقهای فرهنگی ناشناخته
الگوی شخصیت پردازی تالکین ناشناختهترین الگوبرداری در شیوه شخصیت پردازی دراماتیک است. هنگامی که نویسندهای برای شخصیت پردازی دست به قلم میگیرد مدام در حال تداعی خاطرات خوب و بد شخصیت ذهنی خود است اما تالکین هیچ پیش زمینه شخصیتی در پردازش اشخاص داستان ندارد و اتفاقا شاهکار این نوع ادبیات ریشه در درونیات نویسنده دارد و به همین جهت است که نمیتوان ارباب حلقهها را مانند شاهنامه فردوسی یک اثر منظم دانست اگرچه شاعرانگیهای فراوانی در داستان دیده میشود اما این گونه شاعرانگی قدرت تحمیل احساسات بر بیننده خود را ندارد و مجبور به گزافهگویی در قصه پردازی میشود. اما هنگامی که از نظر فرهنگی متنی مورد بررسی قرار داده شده باید به این نکته اشاره کنیم که فرهنگ در میان جوامع و ملل مختلف دارای ابعاد، ویژگیها و تعاریف گوناگونی است. آنچه در متن ادبی تالکین به عنوان ریشههای فرهنگی به مخاطب خود تزریق میشود از تخیلاتی سر رشته می گیرد که معنای حقیقی رویا به شکل عامه پسند در آن گنجانده شده است. رویا پردازی به دو نوع فردیت و کلیت تقسیم میشود و قسمت کلیت رویا پردازی که پیش برنده پیرنگ اصلی داستان نیز هست توسط نویسنده بر اساس سایق های فرهنگی جامعه خود، در این جا منظور از سایق های فرهنگی گرایشهای جنسی – فکری و اخلاقی است، انتخاب میشود این سایقها که مجموعه ای عظیم از چنین داستان های حماسی را در بر میگیرند به دغدغه اصلی نویسنده برای نظریه پردازی شخصی تبدیل میشوند که اگر با دقت به تمام آثار حماسی از شاهنامه تا هابیت و ارباب حلقه ها توجه کنیم به این نتیجه مهم میرسیم که هیچ نویسندهای قادر به گریز از مرکز جاذبهی فرهنگی جامعه خود نیست و تنها با دادن شعار می تواند تا حد مخاطب پسندی بر ضد پایههای فرهنگی جامعه خود دست به قلم شود. عموما تعریف فرهنگ برای چنین فضای فانتزی یک تعریف پیش پا افتاده و غیر عقلانی است چرا که یکی از بزرگترین عوامل تاثیر گذار بر روی خواننده داستان موقعیت متافزیکی تصور شده توسط نویسنده برای شخصیت های ایده آل است و مسلما با چنین دیدگاهی از سوی مولف نمیتوان از این درام نتیجه فرهنگی گرفت اما آنچه ما را وادار به جستوجو در این اثر ادبی میکند وجود چالشهای عمیق روانی در برخورد با نسبتهای: خانوادگی – دوستی و دشمنی است که تفکرات دموکراتیک نویسنده را بر محوریت داستان قالب میکند و می توان این شیوه برخورد با موضوع را از سیاست های خارجی نویسنده در پردازش متن عنوان کرد.
سایقهای تاریخی که همچنان رو به تحریف است
در ابتدا باید تعریفی از تاریخ داشته باشیم. تاریخ هرگز آن چیزی که گذشتگان برای ما به ارث گذاشتهاند نبوده و نخواهد بود اساسا تاریخ در ضمیر ناخود آگاه انسانی شکل میگیرد حال ضمیر ناخودآگاه انسان چگونه تاریخ را به خود آگاه ما تلقین میکند امری است روانشناسانه که جای بحث فراوانی دارد اما آنچه در این جا برای ما مهم است نماد های بکار رفته در ابعاد تاریخی داستان های حماسی است. همه ما می دانیم که هر آیینی و هر گرایش فکری دارای نماد بخصوصی است که این نماد به مقدسات آن آیین تبدیل می شود اما هنگامی که از نماد های غیر متعارف به عنوان عناصر اصلی داستان در متن درام استفاده می شود باید کمی عمیقتر شد و به این نماد ها جنسیت فرامتنی داد. تاریخ را هم می توان دروغ گفت و اتفاقا این پدیده همواره در حال ظاهر شدن در میان حقایقی است که همه از آن با خبریم اما نویسنده ای که قابلیت ارائه یک تاریخ مصنوعی را به مخاطب داشته باشد از این میدان نبرد پیروز مندانه خارج می شود. به گفته دکتر یونگ روانشناس تحلیلی خواب، در حقیقت خواستن توانستن نبوده و هرگز نخواهد بود که این امر در تحلیل خوابهای مراجعین به این دکتر برجسته سوئیسی فراوان دیده میشود. همه ما برای به دست آوردن آنچه به آن علاقه داریم میجنگیم اما هرگز به این فکر نمیکنیم که آن علاقه به وجود آمده از کجا سرچشمه میگیرد. به گفته یونگ سرچشمه تمام خواستها و نخواستهای انسانی از ضمیر ناخود آگاه وی الگو میگیرد و در تمامی متون ادبی از نظم تا نثر همگی اشاره مستقیم به ضمیر ناخود آگاه فرد داشتهاند. در این که تالکین دارای ناخودآگاه ناباورانه است هیچ شکی نیست اما آنچه این تاریخ دروغ را به واقعیتی باور پذیر تبدیل میکند نوع نگاه راویانهای است که نویسنده برای شخصیتهای نمادین خود در نظر گرفته است و این شخصیتها هر کدام به تنهایی از یک نیروی فرامادی الهام میگیرند که آن ها را به تجسم مادی از یک معنویت تبدیل میکند. در حقیقت، تاریخی که تالکین در سه گانه ارباب حلقهها و هابیت به آن استناد میکند یک تاریخ مضحک است اما این تاریخ به گونه ای توسط ذهن نویسنده بازسازی میشود که به قسمت مهمی از تاریخ حماسی ادبیات بریتانیا تبدیل شده است که اگر بیش از اندازه به آن اهمیت داده شود تبدیل به واقعیت محض خواهد شد.
علی رفیعی وردنجانی