چند شبانه روز | بوسیدن | سمیه جمالی
چند شبانه روز راه بود؟
از «نزدیکتر بنشین»
تا
«بیا ببینمت»…
تا «چقدر زیبا شدهای»
و تا بوقهای تکه تکه ممتد
زن زندگی برافروخت میان دو انگشت
و راه رفت
تا سرانجام جادۀ دوستت …
۲
لحظۀ بوسیدن
هیچ کدام حواسمان نیست
به پیراهنم
که یواشکی
عطر صورتت را میدزدد
و زمانی که نیستی
مثل کودکی با چشمهای براق
مشتش را باز میکند
چکامه سرا: سمیه جمالی
در این دو شعر چیزی از ایماژهای شاعرانه از سمیه جمالی را دیافت می کنیم که بیشتر شبیه آرزو است تا خیال. در واقع جذابیت چکامه ها در این است که شاعر قبل از تخیل آرزو می کند و این مسئله مهمی است که ادبیات ما به واسطه سالها پشتوانه در صنایع مختلف کمی از آن فاصله گرفته است. جمالی در این دو شعر خواننده را میخکوب رویاهای خود می کند. خواننده ای که بیش از هر زمان دیگر خشم دارد و حتی عاشق شدنش هم برای فروکش کردن خشم است. به نظر می رسد صور خیال شفیعی کدکنی که یک کتاب مرجع در ادبیات است باید به روز شود.
سلام و درود. بسیار زیبا دلنوازی نمود و شور وصال را به سرود👏🏻👌🏻🌸🍁💖🙏
شعرهایی فوق العاده زیبا و عمیق
بگونه ای که آدم میتونه لمسشون کنه
و نه تنها شعله عشق رو در وجود آدم روشن میکنه بلکه سوزش فراق رو در بغل آدم رها میکنه