ظل النساء | فخری بی فخر | گزارشی از یک نمایش

ظل النساء نمایشی از شکیبا معقولی است که تا ۲۳ آذر در تالار هنر اصفهان به روی صحنه می رود. نمایشی که بیشتر به خاطر زنانگی هایش باید آن را ستود. در همه یادداشت هایی که برای سینما یا تئاتر نوشتم این نکته را متذکر شده ام که هیچ گاه نباید از منتقد و مخاطب انتظار داشت که همه چیز را درباره یک اثر فهمیده باشد. این موضوع در رابطه با این نمایش کمی متفاوت است. کارگردانی که به سراغ گلشیری می رود می شود بیش از اینها از او انتظار داشت، نمی دانم شاید من انتظار بی جایی دارم. اما همه این ها در یک مسئله توجیه میپذیرد. ما در جامعه مان به زن اعتماد نمی کنیم و اساسا او را یک عنصر ناکارآمد می دانیم متاسفانه در هنر بدتر. خیلی غم انگیز است که بدانم بازیگران پسر این اثر ۵ روزمانده به اجرا با اخلاق غیر حرفه ای کار را ترک می کنند و این بازی که از بازیگران روی صحنه می بینیم و رضا مرادی زاده به نظرم عالی است، تنها حاصل ۴ روز تمرین است. من در یادداشت های پیشین خود نیز عنوان کردم زن تنها عنصری است که با تفکرش می تواند یک جامعه را از واپس گرایی نجات دهد.

مدیرصحنه

مدیر صحنه نمایش ظل النساء، مه‌لقا اسلامی می گوید: این نمایش کار بچه های دانشجو است. شروع حرفه ای بچه هایی است که در این رشته تحصیل کرده اند. در این نمایش سعی شده شخصیت مراد در داستان «شازده احتجاب» گلشیری را پر رنگ تر کنیم و شخصیت فخری یک بُعد زنانگی تازه یافته است. ارتباط نزدیکی که تماشاگران به واسطه نشستن بر روی قالی ایرانی با نمایش دارند کاملا از ریشه های ایرانی و نمایش تعزیه گرفته شده است. در واقع در تعزیه هم می بینیم که برای بازگو کردن داستانی تکراری که بارها آن را شنیده ایم بازیگر با بیننده رابطه مستقیم دارد و در بطن داستان قرار می گیرد. از جنبه ای دیگر طراحی صحنه این نمایش ریشه های ایرانی شخصیت فخری به عنوان یک زن در جامعه کنونی مان را بهتر نشان می دهد. اما آنچه من به عنوان یک مخاطب در این نمایش دیدم شخصیتی از فخری بود که هیچ فخری جز برای خودش ندارد. در واقع همچنان ریشه های مرد سالارانه در جامعه مان وجود دارند هرگز فکر نکنید که کمتر شده اند بلکه تغییر شکل داده اند و امروزی شده اند. هرچند به نظرم این نمایش با میزان سن خود، کم توان در بیان این مفهوم است اما همین که می تواند این مفهوم زنانه را از مونولوگ های فخری با بازی قابل ستایش آزاده سلیمانی، بزند جای تحسین دارد.

کارگردان

شکیبا معقولی می گوید روی این متن یک سال پژوهش شده و اقتباس نیست و عمدتا اگر کسی رمان شازده احتجاب را نخوانده باشد داستان اصلی را می فهمد. این متن یک سفید خوانی است. داستان این نمایش پس از اتمام رمان شازده احتجاب شروع می شود بعد از فوت شازده و مرگ مراد در واقع داستان این نمایش شرح تنهایی فخری پس از مرگ همه اعضای آن عمارت را بیان می کند. با همه این تفاسیر نمایش ظل النساء را باید دید. اول بخاطر آن که زنانگی یک زن را با زبان زنانه بازگو می کند. زنی که خوب تنهایی را می شناسد. دوم آنکه به نظرم تنها نمایشی است که می توان آن را به عنوان آینده تئاتر اصفهان در نظر گرفت.

نویسنده:علی رفیعی وردنجانی