خورشید / زنگِ آخر / نقد فیلمی که به کودکان تقدیم شد

خورشید ساخته مجید مجیدی در کوشش کشف معماهای اخلاقی قشر ضعیف جامعه و تضادهای اجتماعی است . این فیلم که در راستای فیلم هایی همچون «بچه های آسمان» و «آواز گنجشک ها» است سعی می کند از کمترین ها ، بیشترین تاثیر را بر بیننده بگذارد . مجیدی بازی با احساسات مخاطب را ، از جهت ترحم و اخلاقیات ، به خوبی بلد است همانطور که در این فیلم می بینیم که بعد از سفر شخصیت زهرا به افغانستان و هنگامی که علی با منطقه مسکونی متروکه و جای خالی او مواجه می شود بیننده به اوج تراوشات احساسی در باب یک داستان بدون مرز می رسد .

فیلم نامه

فیلم نامه خورشید را مجیدی و نیما جاویدی نوشته اند . دو فیلم نامه نویسی که علاوه بر مهارت در ایجاد ساختار منسجم برای یک داستان همواره پایان های خوبی را برای آثارشان رقم می زنند ؛ به عنوان مثال : جاویدی در فیلم «ملبورن» هر چند دغدغه ای مشابه و رفتاری شبه انتلکتوئل داشت اما به باور من بهترین پایان برای یک فیلم ملودرام به سبک فرهادی را در نظر گرفت . مسئله من با فیلم نامه این اثر پایان آن است . فیلم نامه ای که به شدت سمت تراژدی شدن می رود اما به یک باره امید از پیش تعیین نشده ای که با اتصال سیم های زنگ مدرسه توسط علی شکل می گیرد ، روبه رو می شویم . داستان به واسطه امواج احساسی : روابطی که میان علی ، زهرا و ابوالفضل دارد ؛ جریانات اخلاقی : درگیر شدن ناظم مدرسه با مسئول بازداشتیان کودکان کار ، و معمایی که در سکانس های پایانی با وعده خلاف bad man (چهره منفور) فیلم گره گشایی می شود ، ظرفیت تراژدی شدن بالایی دارد و اگر من به جای مجیدی هدایت این داستان را در دست داشتم قطعا شخصیت علی را در هنگام بازگشت از مسیر تخریب شده و پی بردن به اصل ماجرا به پایان می رساندم .

فیلم برداری

دوربین هومن بهمنش حرکت های سینمایی و تعلیقات تصویری خوبی ایجاد می کند . در سکانس های پایانی ، که بخش بزرگی از آن دکوپاژ کارگردان بوده است ، به خوبی ترک بک های مناسب همراه با نماهای خالی از انتظار را می بینیم . در واقع بخش بالایی از نورپردازی ، و قطعا در پس تولید ، اصلاح رنگ ، در نظر گرفته شده توسط بهمنش کارکرد ملودراماتیک دارند که می توان از تجربه و خلاقیت بالای این فیلم بردار یاد کرد . به عنوان یک منتقد و سازنده فیلم باید این نکته را یاد آور شوم : اگر تصویری که امروزه در سینما گرفته می شود برای ما خاطرات دیگر آثار سینمایی را زنده کند یک دستاورد هنری محسوب نمی شود اما ارزش بالایی در کیفیت دارد ، که فیلم «خورشید» این گونه است . اما اگر تصویر ناب بوده و زاویه دید تازه ای به ساختار ذهنی موجود در سینما اضافه کند ، یک دستاورد هنری محسوب می شود .

بازی ها

جواد عزتی در نقش ناظم مدرسه به خوبی بازی می کند . البته که بازیگرانی چون عزتی نیاز به تعریف و تمجید از سوی من یا دیگر منتقدین ندارند اما باید در توصیف سبک این بازیگر این نکته را بازگو کنم که : بازیگر کسی است که “خود” نباشد . عزتی دقیقا همان کسی است که هنگام بازی در نقش ها “خود” نیست . همچنین شمیلا شیرزاد در یک پلان ، هنگامی که علی را به خاطر ثبت نام ابوالفضل در مدرسه و چیزهای دیگر در مترو دعوا می کند ، نشان داد که استعداد و هوش بالایی در درک و انتقال پیام احساسی دارد که بسیار برای بازیگر مهم است . امروزه خبرهایی می شنوم مبنی بر این که دختران در حال حذف شدن از صحنه نمایش این کشور هستند باید این هشدار را بدهم که همه هنر برای بازتاب زیبایی نفس و چهره یک زن زاییده می شود و حذف دختران از نمایش در واقع حذف هنر از کشور است .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی