پرواز بر فراز آشیانه فاخته / ثر فاخر و شاهکار کن کیسی
“پرواز بر فراز آشیانه فاخته ” اثر فاخر و شاهکار کن کیسی است. وقتی میگویم شاهکار، حتما به عمق این کلمه و تاثیر آن بر جهان ادبیات آگاهید. داستان این رمان داستان عصیان و سرکشی است. عصیان انسانی که مقهور یک سیستم سرکوبگر شده و این سیستم، هیولاوار، همه چیز او را بلعیده. انسانیتش را، معیارها، علایق، اهداف و حتی خاطرات او را مصادره کرده است و حالا از او چیزی نمانده جز یک تفاله ترس خورده که با هر اتفاق کوچکی شلوارش را خیس میکند و رنگ میبازد و…. تمام ماجرا در یک آسایشگاه بیماران روانی در آمریکا میگذرد.
یک مشت دیوانه ترسو که سیستم سرکوبگری به فرماندهی خانم راچد آن را با بی رحمی تمام اداره میکند، راوی یک دورگه سرخپوست است. آقای برامدن! با هیکل بزرگ و درشتی که چشمها را خیره میکند. همه چیز بر مدار و قانون سیستم میچرخد. خانم راچد اهرمهای نامرئی فشار را در دست دارد و یکه تاز این میدان نابرابر است. یک سو دیوانه هایی که اگر کوچکترین سرکشی را بکنند بلافاصله با قرص و آمپول و شوک الکتریکی به دنیای هپروت فرستاده میشوند و… اما جایی تازه واردی به آسایشگاه می آید که قوانین را به چالش میکشد. مک مورفی با آن هیکل استخوانی و موهای قرمز که از قضا، خوره قمار است. قمار روی هر چیز و هرکس. جا و زمانش اصلا مهم نیست. حالا خانم راچد با سیستم طویل و عریضش و قرص و آمپول و شوک الکتریکی اش یک سو، و در سوی دیگر مک مورفی و چند تا آدم شل ول، دیوانه زهوار دررفته یک سو!!! مک مورفی رند، شوخ، قمار باز یک تنه ایستاده است و….
وجه اجتماعی این رمان هم حائز اهمیت است، وجهی که در آن جامعه بزرگ و تمامیت خواه میخواهد تمام فردیت و ارزشها، هنجارها، علایق و… را در خودش هضم کند تا به یکدستی مطلوب و مورد نظرش برسد. این سیستم، سقف را کوتاه کرده و آدمها باید خود را به اندازه و حجم از پیش ساخته در آورند. در اساطیر یونانی آمده است غولی به نام پروکروستس در کنار جادهی الئوسیس در آتن زندگی میکرد، او رهگذران را به بهانهی مهماننوازی به خانهی خود میبرد و روی تختی میخواباند و اگر از طول تخت کوتاهتر بودند آنقدر آنها را میکشید یا بدنشان را بر روی سندان با چکش میکوبید تا همطول تخت شوند، و اگر بلندتر از تخت بودند از پاهایشان میبرید تا به اندازهی تخت درآیند. تسیوس او را به همین شکل مجازات کرد و برای اینکه او را به اندازهی تخت درآورد سر برید و این شاید بهترین مثال از مواجهه این انسان با سیستم مورد نظر باشد. سیستمی که در آن انسانی با دستهای خالی در برابر آن قد علم میکند و چه بسا با همان دستهای خالی پیروز هم شود .
نویسنده : سمیه کاظمی حسنوند