من آنجا نیستم / از نا بلدی تا عوام فریبی / یادداشت تئاتر اصفهان

من آنجا نیستم در تالار هنر به روی صحنه رفت . این نمایش که به کارگردانی لیلا پرویزی و بازی : جلیل جلالی، عباس سلطانی، سعید دخیل علیان، مرضیه مهرجوی و زینب گیوی در سالن کوچک تالار هنر اجرا می شود یک نمایش انسان نمایانه با محوریت جامعه شناسی است که مخاطب را در تمام لحظات اجرا به سخره می گیرد . من انجا نیستم ، نه درام خوبی دارد نه لحن روایت درستی و از همه مهم تر نه کارگردانی آگاهانه ای که مخاطب در پایان از جای خود برخیزد و برای مجریان دست بزند . داستان چند جوانی که از دوران دانشجویی با یکدیگر آشنا می شوند و حال در زندگی مشترک به روابط ضربدری احساسی نزدیک شده اند بسیار اغراق آمیز و پیش پا افتاده است که تنها یک نویسنده تازه کار می تواند دست به همچین جنایتی در حوزه ادبیات نمایشی بزند . مهمترین نکته منفی این نمایش آن است که همه بار دراماتیک آن بر سر یک کنش قرار دارد که اگر از همان ابتدا یک جامپ در مقیاس کارگردانی زده شود دیگر قصه ای برای روایت باقی نمی ماند .

نمایش نامه چیست ؟

در حوزه ادبیات نمایشی باید به این نکته اشاره کنم که هر دیدگاه دراماتیکی می تواند به یک داستان قابل اجرا تبدیل شود اما متاسفانه این روزها تشخیص دیدگاه های نمایشی از دیگر گونه های ادبی برای جامعه نویسندگان ایران مشکل شده است . برای مثال می توان به متن غیر دراماتیک این اثر اشاره کرد و گفت : نویسنده می توانست با ارایه یک مقاله چند کلمه ای دیدگاه خود را به معرض عموم جامعه بگذارد و دیگر نیازی به این همه کشمکش به اصطلاح دراماتیک در یک قصه ناهنجار نبود . از همین رو تحقیق در حوزه روابط انسانی دارای ابعاد گسترده ای است که نیاز به یک پروسه کاری چند ماهه دارد . در نمایش من آنجا نیستم نویسنده به راحتی این اجازه را به خود داده است که شخصیت های غیر داستانی ، زمان و مکان نامتعارف ( برای مثال یکی در لندن دیگری در سمنان و دیگری در تهران ، که هیچ کدام چفت و بسط دراماتیک به خود نگرفته اند ) ، استفاده از المان های ناملموس (مانند و سیب و افکت های رنگی بی معنی ) ، و در پایان دیالوگ های به شدت تکراری و نامتعارف را در داستان خود جای دهد . نتیجه همه این مباحث آن می شود که یک تیم برای اجرای این متن شش ماه تمرین می کنند که تنها یک جمله شعاری را به مخاطب ارایه دهند : بدبین نباشیم و زود قضاوت نکنیم .

از نابلدی تا عوام فریبی

یکی دیگری از نکات منفی این نمایش استفاده از بازیگران تازه کار در یک نمایش پر کنش است . استفاده از چهره های جدید با رویکرد معرفی و یا شناسایی نخبگان این حوزه در جایگاه خود بسیار پسندیده و قابل درک است اما در این نمایش ما شاهد اجرای بازیگرانی بودیم که هیچ کدام نقش خود را به خوبی ایفا نکردند و تنها ادای بازیگر بودن را به نمایش می گذاشتند . بازیگری معقوله ای است که نمی توان به سادگی از آن عبور کرد چرا که بازیگر می تواند با به نمایش گذاشتن مهارت های خود از یک متن بد ، اجرای قدرتمندی را ارایه کند و از یک متن خوب اجرای ضعیف را به مخاطب عرضه کند . از همین جهت باید به میمیک های نداشته بازیگران ، لحن تقلیدی و به شدت تکراری استفاده شده در قدرت بیان و در آخر احساس پوچ و بی هدفی که تمامی مجریان صحنه به خود گرفته بودند و هیچ نتیجه ای در پی نداشت اشاه کرد . نه این که بخواهم همواره آثار به نمایش درآمده در حوزه تئاتر را در شهر از زوایه منفی بررسی کنم ، همانطور که این نمایش به خودی خود تنها بار مثبتی که در پی داشت در همان جمله شعاری ابتدای آن خلاصه می شود . اما باید در یک زمان به این نتیجه رسید که نمایش هایی که قرار است به عنوان یک اجرای جدی به روی صحنه بروند حداقل از یک فیلتر های کیفی عبور کنند و تنها عناصر سیاسی و فرهنگی آن از سوی ارگان های مربوطه زیر ذره بین قرار نگیرد .

علی رفیعی وردنجانی