آواز کافه غم بار / گوژپشت ها / درباره رمان کوتاه مکالرز

آواز کافه غم بار نوشته کارسون مکالرز پدید آور جهانی کوچک از پستی ها و پلیدی هایی است که به تدریج بروز می یابند . این رمان کوتاه به دلیل گرایش به تراژدی در پایان و تغییر موضع شخصیت های فرعی در برابر قهرمان دارای اهمیت ویژه ای است . میس آملیا قهرمان رمان دارای ویژگی هایی چون : ثروت ، قدرت ، ناشناختگی ، ترحم و تنهایی است . همه چیز ار آنجایی شروع می شود که دلش برای گوژپشتی که خود را از آشنایان او معرفی می کند می سوزد .

سوختن

میس آمیلیا در واقع با این ترحم هم به خود و هم به گوژپشت انگیزه بخشیده و گذشته ای که در آن به غیر از ازدواج ده روزه اش هیچ چیز هیجان انگیز دیگری نداشته را زیر سوال برده است . توجهی که اهالی به گوژپشت و ارتباط او با میس آملیا می کنند باعث رونق گرفتن کافه می شود . میس آملیا که در کار طبابت تجربه ای دارد ترحم را به بیماران خود انتقال می دهد و هرگز به آنان توصیه نمی کند که از سیگار یا مشروب استفاده نکنند . این ترحم به صورت یک عمل قهرمانانه در ژانر تراژیک فرد را به تدریج روبه زوال می برد و با توجه به تعریف هایی که راوی از سر و شکل مردانه او دارد متناقض نما است . البته که در ادبیات داستانی عمل به صورت تئوریک به فیزیک ذهنی تبدیل نمی شود پس بنابراین نمی توان تراژدی را به معنای کامل ایجاد کرد اما کارسون مکالرز در این رمان کوتاه با هوشمندی شکلی از ادبیات را ارائه داده است که به شدت می تواند به یک نمایش صحنه ای تبدیل شود در صورتی که هرگز فرم یک نمایشنامه ندارد . سوختن میس آملیا در ترحم خود حس خاصی در خواننده ایجاد نمی کند و این بی تفاوتی می تواند شروع یک واقعه احساسی در خواننده امروزی باشد .

چراها

همه مردم آن جغرافیا که اکثرشان را راوی به اسم نام می برد کاراکترهایی غریب هستند اما غریب ترین شان به گوژپشت است . گوژپشت هرگز آنطور که خواننده حدس می زند عمل نمی کند . او به میس آملیا خیانت کرده و تحت تاثیر مردی قرار می گیرد که دشمن مستقیم او است . البته داستان در تاریکی روایت می شود و تا انتها خواننده به پاسخی برای چرایی ها نمی رسد . خواننده تا انتها نمی داند چرا ازدواج میس آملیا ده روز بیش تر طول نکشید ؟ چرا او مانند یک انسان عاشق رفتار می کند اما نفرتش را بیشتر بروز می دهد ؟ و … در واقع جذابیت این رمان کوتاه در ناشناختگی آن خلاصه می شود . تعریف زیبایی که راوی به صورت یک مانیفست از عشق دارد کاربرد داستانی اش همچنان مجهول باقی می ماند . آواز کافه غم بار داستانی است که یک اتفاق دو بار در آن تکرار می شود . همانطور که در ابتدای قصه راوی به صورت خلاصه گذشته میس آملیا را روایت می کند . اما روی دادن دوباره آن چه چیزی به داستان اضافه خواهد کرد ؟ جواب آن نزد خواننده باقی خواهد ماند . خواندن آواز کافه غم بار می تواند به شناخت شخصیت در رمان های بزرگ کمک کند و به همین دلیل مطالعه آن را پیشنهاد می کنم .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی