گوشت تلخ / تلخی یک رویا پس از مصرف واقعیت نامحدود

گوشت تلخ ساخته میلاد داوری دولت آبادی از آن دست فیلم کوتاه هایی است که مخاطب را خسته می کند . این خستگی ناشی از زمان فیلمنامه نیست بلکه برگرفته از روان شخصیت ها در برابر کنش میان واقعیت و رویا است .

گوشت تلخ نیز مانند دیگر آثار میلاد داوری دولت آبادی از فیلم برداری و تدوین تحسین برانگیزی برخوردار است . داستان فیلم برخلاف همه فیلم هایی که تا به امروز از وی دیده ام ، استخوان دار و تا حدود زیادی موفقیت آمیز بوده است . اگر چه در زمان آن کمی کشمکش اغراق آمیز استفاده شده است .

این اثر کوتاه برای مولف پلی است به سوی آینده . همانطور که هوشنگ گلشیری همواره به شاگردانش توصیه می کرد آنان که پای نقد مخاطب می نشینند و تا انتها گوش می سپارند در آینده یک هنرمند موفق خواهند شد .

اعتراف می کنم میلاد داوری دولت آبادی با همه نامهربانی ها و کم توجهی ها پای حرف و نقد مخاطب خود می نشیند و با احترام کامل به انان گوش می سپارد حال می خواهد راه خود را در پیش گیرد و یا نکاتی که به او گفته می شود را مد نظر قرار دهد هر دوی این ها باعث موفقیت وی خواهند بود چرا که با مخاطب مهربانی می کند و برای مخاطب تولید اثر کرده .

هنرمند بدون مخاطب انسانی مرده است

اما نقد مستقیمی که بر گوشت تلخ دارم فاصله ای است که در هیچ کجای راه تجربه هنری به هنرمند آموزش داده نمی شود . فیلم مسیر سبز در ابتدا داستان کوتاهی از استفن کینگ بوده که نهایتا توسط فرانک دارابنت به فیلمنامه بلند تبدیل شده . باید به این نکته توجه داشت که یک فیلم نامه بلند می تواند سوژه را از یک داستان کوتاه برداشت کند اما یک داستان کوتاه الزاما نمی تواند به یک فیلم نامه کوتاه تبدیل شود چرا که مابه ازای تصویری ادبیات نسبت زمانی و مکانی بیشتری روی پرده دارد تا ذهن مخاطبی که در حال خوانش و تداعی معانی آن است .

وظیفه خود دانستم که برای بیشتر دیده شدن گوشت تلخ تلاشی کرده باشم و امیدوارم میلاد داوری دولت آبادی دبیر نخستین جشنواره وان پلان را با نامهربانی مان از مسیر موفقیت منحرف نکنیم .

نویسنده : علی رفیعی ورد نجانی