کتاب / پایین بودن سطح مطالعه موانع و راه کارهای فرهنگی
کتاب ، نقش به سزایی در تعالی فرهنگ عمومی جامعه دارد. در اهمیت آن همین بس که هر نیروی معاند با فرهنگ پیش از هر اقدامی به نوعی مراسم کتابسوزان راه می اندازد.
بسیار گفته شده که در عصر حاضر یکی از شاخصهای ارزیابی رشد و توسعه و پیشرفت فرهنگی هر کشور، میزان مطالعه و کتابخوانی مردم آن سرزمین است. این در حالی است که بررسیهای انجام شده نشان میدهند که مطالعه در ایران میزان و وضعیت مطلوبی ندارد، و ایرانیان آنچنان که باید و شاید اهل خرید یا مطالعه کتاب نیستند!
بر اساس آخرین پیمایشها، میانگین سالانه مطالعه هر فرد ایرانی چیزی در حدود چند دقیقه است، و به قول ظریفی مشخص نیست که آیا این چند دقیقه هم صرف خواندن چیزی میشود که واقعا ارزش خواندن داشته باشد یا نه. این آمار برای کشوری با این تعداد جوان و تحصیلکرده دانشگاهی بسیار تاسفانگیز است.
نهادینه نشدن فرهنگ کتابخوانی در جامعه ایران یک سندرم است؛ بدین معنی که عوامل بسیاری در این رویکرد دخیل هستند که این مقاله قصد پرداختن به آنها و ارائه راه حلهای ممکن برای رفع آنها دارد.
نبود یا ضعف اطلاعرسانی
تبلیغات از جمله ابزار ارتقای فرهنگ مطالعه در جهان است. اما در ایران به جز انواع و اقسام کتابهای حلالمسائل و کمک درسی که گذشته از پوستر و پمفلد و … حتی از طریق رسانه عمومی یعنی سیما نیز تبلیغ میشود، سایر کتابها به صورت گسترده تبلیغ نمیشوند. چون رسانهها با احساس مسئولیت و علاقه اقدامی در راستای تبلیغ کتاب انجام نمیدهند. در اغلب روزنامهها صفحۀ ویژهای برای پرداختن به اخبار کتاب و تازههای نشر در نظر گرفته نمیشود و به طور کلی حیطۀ کتاب در رأس اخبار رسانهها نیست.
خبرنگاران حوزه کتاب هم به مراتب محرومتر از سایر خبرنگاران هستند و به درستی تکریم و تقدیر نمیشوند. بنا به دلایلی که ذکر شد تبلیغ، اکثرا به صورت سفارشی انجام میپذیرد و نویسنده و در مواردی ناشر خود باید برای کتاب تولیدیشان تبلیغ کنند.
در این میان ادارۀ پست هم در تبلیغ و توزیع نامناسب کتبریال نقش منفی ایفا میکند. چون این اداره به مرسولاتی که به صورت عادی پست میشود وقعی نمینهد و نویسندگان ناچارند برای ارسال نسخههایی از کتابشان، و رساندن آن به دست مبلغین یا شرکت دادن در مسابقات از این جهت که برگزیده شدن در آنها قطعا اثری تبلیغی روی نوشته دارد، هزینهای بیش از بهای قیمت برای پست بپردازند. در مواردی نویسندگان حتا ناچارند برای معرفی خود یا نوشتههایشان اقدام به سفرهای استانی کنند و رنج این گونه سفرها را بر جان بخرند .
پس بسیار ضروری است تعرفۀ پستی برای بستههای فرهنگی از قبیل کتاب و مجله برداشته شود یا کاهش یابد؛ و تسهیلاتی از ناحیۀ ارشاد در این زمینه منظور گردد تا علاقهمندان به راحتی بتوانند اقلام فرهنگی را ردوبدل کنند.
ناگفته نماند که راهاندازی کانالهای ترویجی، ارائۀ فایلهای صوتی و پیدیاف و سایتهای تبادل کتاب، گام مؤثری در جلب مشتری کتابخوانی بوده ولی بسیاری از افراد با چنین فضاهایی یا آشنایی ندارند و یا مجهز به ابزارهای استفاده از آنها نیستند.
از نظر دور نداریم که بعضی از تبلیغات معکوس هم در بیاعتمادی مردم نسبت به کتابها سهم به سزایی داشتهاند.
کم بودن فضاها و سالنهای مطالعه
کتابخانهها یکی از مراکز اصلی تهیه کتاب و از جمله ابزار ارتقای فرهنگی هستند. بنا به استانداردهای جهانی فضای لازم برای هر مطالعه هر هزار نفر، ۸ متر مربع است که با توجه به جمعیت حدودا ۳۰۰۰تایی کتابخانههای عمومی موجود در کشور، در این زمینه چند مترمربع کمبود فضا داریم؛ و به تبع آن تا دسترسی مردم به کتاب فاصله بسیار وجود دارد. این در حالی است که در بسیاری از کشورها دسترسی به کتابخانه چنان آسان است که فرد با دمپایی و پیمودن صد یا دویست قدم میتواند به کتابخانه محلهاش برسد و هرچه میخواهد از ادبیات داستانی و مجلههای روز گرفته تا کتابهای نایاب و قدیمی و تازههای نشر را دریافت و مطالعه کند.
در کشور ما به غیر از کمبود یا عدم کتابخانهها به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها، کمظرفیتی بسیاری از مخازن آنها، همچنین فضای خشک و نامناسب حاکم بر کتابخانهها از عوامل کاهش میزان مطالعه هستند. راهاندازی و تجهیز خانههای کتاب افزایش مراکز تبادل کتابهای خواندهشده و به کارگیری نظرات روانشناسانه برای تبدیل محیط سالنهای مطالعه به فضایی با قدرت جذب و چشمنوازی یکی از راهکارهای ترغیب مراجعین به استفاده از کتابخانههاست.
بهای گزاف کتاب و ناتوانی عمومی از خرید آن
بسیاری از خانوادها و اقشار خاص اجتماع ذهنشان درگیر مسایل اقتصادی و معیشتی و تامین مخارج زندگی است که فضایی برای انتخاب و مطالعه کتاب در آن باقی نمیماند و بالطبع در سبد خانوار نیز جایی برای این کالای ارزشمند در نظر گرفته نمیشود.
در صورتی که اگر پدر و مادر اهل مطالعه باشند، بچهها یاد میگیرند، کتاب بخوانند و با آن مانوس شوند؛ یعنی ما زمانی فرزندان کتابخوان خواهیم داشت که والدین کتابخوان داشته باشیم. وقتی دانشآموز اهل مطالعه داریم که معلم و دبیری کتابخوان و روزنامهخوان داشته باشیم. زمانی دانشجوی اهل کتاب داریم که استاد کتابخوان داشته باشیم و کتابهای خوبی را که خود خوانده به آنها معرفی کند.
پیشترها محصلین مطالعات جنبی زیاد و به روزی داشتهاند اما امروزه به دلیل برخورداری از نظام آموزشی خاص و فشردگی ساعات درسی درآن محصلین تنها به موفقیت در آزمونها میاندیشند، بنابراین فقط کتابهای آموزشی و آمادگی در کنکور میخوانند و از همان آغاز ورود به مدرسه عادت به مطالعه کتاب نمیکنند.
دوری از مراکز عرضه
مراجعه به کتابفروشیها یکی از طرق تهیه کتابهای مورد نیاز برای کتابخوانان است، اما تعطیلی روزافزون کتابفروشیها طی چند سال اخیر و کمرغبتی و بیتمایلی افراد به راهاندازی فروشگاه کتاب، زنگ خطری برای جامعه فرهنگی محسوب میشود.
قفسههای کتابفروشیهایی هم که هنوز پابرجا هستند آرامآرام جای خود را به لوح فشرده، پوستر و انواع نوشتافزار میدهند.
پس استقرار بازارها و مجتمعهای کتاب در مکانهای خاص و پیمودن مسافت زیاد تا رسیدن به آنها از جمله موانع میل به خرید و مطالعه کتاب است.
این معضل در بسیاری از کشورهای اروپایی با فروش کتاب به صورت سیار و با قیمت ارزان در مناطق محروم و دورافتاده حل شده است.
در کشور ما هم اگر کتاب و تبلیغ آن، به اندازه آگهی و سیدی محصولات شبکه نمایش خانگی همه جا و به خصوص در سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای کالا قابل دسترس بود، مسلما پرطرفدار و پرخریدار میشد.
پایین بودن تولید کتاب
مؤلفین و مصنفین بعد از تهیۀ متن کتاب و عبور از موانع بسیار برای اخذ مجوز ارشاد و توافق با انتشاراتی و عموما با هزینه شخصی و بدون سرمایهگذاری و حمایتهای دولتی و سازمانی، دست به تولید کتاب آن هم با تیراژ محدود میزنند. چون توزیع و معرفی در محل نشر معمولا به آسانی و رضایتمندانه صورت میپذیرد، اما پخش در سایر جاها دشواریهای زیادی را در پی دارد، و در موارد بسیاری به درستی صورت نمیپذیرد.
پایین بودن میزان تولید کتاب و محدود بودن شمارگان نشر آن، با پایین بودن میزان مطالعه رابطهای دوسویه دارد. صرفنظر از کتابهای کودکان و کتابهای کمک درسی، تیراژ سایر کتب چاپشده حداکثر در حد پنجشش هزار جلد است (مقایسه کنید با تیراژ ۷۰۰ هزارتایی کتاب در کانادا).
به طور کلی مشکلات نشر به نحو قابل ملاحظهای تابعی از مشکلات جامعه است. معمولا ناشران از سرمایهگذاری روی کتابهای جدید به خصوص آثار نویسندگان ناشناس سرباز میزنند و بیشتر به دنبال تولید و نشر کتابهای سودآور و پرفروش هستند تا از پس هزینههای گزاف مالیات و برق و خرید تجهیزات برآیند.
در ایران کتابهای دینی و اعتقادی از بالا حمایت میشوند البته انتشار اینگونه کتابها لازم هست، اما کافی نیست و شایسته است از تولید دیگر آثار مورد توجه جامعه به خصوص قشر جوان غافل نشد.
بها ندادن به محققان و ادیبان
ارج نهادن و تکریم اهل قلم، یکی از راههایی است که خودبهخود جامعه را به سمت کتابخوانی و بهرهمندی از فرهنگ صحیح سوق میدهد. در جامعهای که اهل فرهنگ، یعنی معلم، استاد دانشگاه، روزنامهنگار و داستاننویس به درستی بزرگ داشته نمیشوند و مورد حمایت مادی و معنوی قرار نمیگیرند، و جامعهای که برای طبقه فرهیخته و پژوهشگران ارزش چندانی قائل نمیشود و در آن به همان دلایل نویسنده صِرف، یا اصلا وجود ندارد یا انگشتشمار است، نباید انتظار داشت که نسل جدید آن به مبانی و اصول فرهنگی احترام بگذارد و تمایل نشان دهد. نکته قابل تامل در این زمینه اینکه بسیاری از پدیدآورندگان آثار فرهنگی در زادگاهشان و نزد همولایتیهایشان ناشناختهاند و دیدن کتابهایشان پشت ویترین مغازههای محل سکونتشان برایشان آرزو شده!.
توجه به سایر سرگرمیها
با ظهور پدیدههای جدیدی مثل تلفن همراه اینترنت و ماهواره متاسفانه بسیاری از مردم، خصوصا جوانها وقتی را که باید صرف مطالعه و پژوهش کنند، به پیامکبازی و سرگرمی با فضاهای مجازی و چت اختصاص میدهند.
معرفی نشدن هنرمندان زنده و معاصر هم در این قضیه بیتاثیر نیست و بسیاری از مردم دلباخته و شیفته گذشتگانند تا نویسندگان هم عصر خود.
رواج فرهنگ همهچیزدانپنداری در بین ایرانیان و بیرغبتی به دانستن هم در مواردی باعث این دوریگزینی از کتاب و کتابخوانی است. به طور کلی احساس دانایی، اشتیاق خواندن و اندیشیدن را از جامعه سلب میکند.
تیپها و شخصیتهای سریالهای تلویزیونی هم هرگز در حال مطالعه نمایش داده نمیشوند؛ پس در دانشگاه سراسری و چندمیلیونی سیما هم واحدی به نام مطالعه ارائه نشده است.
بنابر آنچه گذشت اقداماتی از قبیل برگزاری مسابقات کتابخوانی برپایی نمایشگاههای کتاب، طرح سفرمطالعه، از جانب متولیان فرهنگی گرچه لازم، ولی کافی نبوده و درواقع برای گذر از موانع موجود و ایجاد بسترهای مناسب، ضرورت دارد همه نهادها و گروههای زیربط از جمله دولت، خانواده، رسانهها، مدارس و … با تلاش در جهت رفع مشکلات حوزه کتاب، از چاپ و نشر و توزیع گرفته تا ترویج محتوای مناسب، در راستای هدفی مشترک که همان ارتقای سواد فرهنگی جامعه است گامهای موثری بردارند.
راستی خود شما از آخرین باری که در جمع خانوادگی و دوستانه، به آشنا یا دوستی گفتید که کتابی را خواندهاید و از خوانش آن لذت بردهاید، چه قدر گذشته؟
نویسنده : سعیده زادهوش