کتاب سبز / نقد سینمای جهان / green book / قریحه مستی

سینمایی «کتاب سبز» به کارگردانی پیتر فارلی روایت گر برهه ای از زندگی پیانیست معروف ، دان شارلی ، با بازی ماهر شالا علی است که در سال ۱۹۶۰ تور جاز آمریکایی و کلاسیک را برگزار می کند . این فیلم عمیقا به بطن زندگی یک هنرمند سرخورده ، از نظر اجتماعی و جایگاه شخصیتی ، نفوذ کرده و در کلام و فرمی ستایشگرانه ، عناصر تاثیر گذاری شخصیت ها بر یک دیگر را نمایان می کند . «کتاب سبز» یک اثر بدیع در پرداخت زندگی نامه های دراماتیک است . اثری که به لحاظ فرمیک و محتوایی هویت دارد و می تواند با مخاطب به درستی ارتباط برقرار کند .

راستان

پیانیست سیاه پوستی که از عنفوان جوانی از سوی جامعه ترد و هنرش غیر قابل پذیرش بوده است و حال که به درجه ای از شخصیت هنری رسیده سعی می کند جاه طلبانه رفتار کند . در برخورد با شخصیت سرخوش و بی دغدغه ای که در کلوب ها و سالن های تفریح کارکرده است خود را تنهاتر و منزوی تر از همیشه می بیند . این شخصیت به مراتب تاثیر پذیر تر رفتار می کند تا این که بر شخصیت مکمل داستان تاثیر گذار باشد . ضد قهرمان در این داستان جامعه ای است که همواره به سطحی بودن اصرار دارد و عملکرد ضعیفی از خود در برابر پیانیست و راننده اش نشان می دهند . ضد قهرمان به معنای دارماتیک در این اثر وجود فیزیکی ندارد بلکه نیرویی طبیعی است که در یک جریان اجتماعی شکل گرفته و باعث زوال شخصیت های متفاوت شده است . داستان بیش از این که مخاطب را درگیر تصویر کند درگیر روایت و دیالوگ ها کرده ، با وجود این که تصویر محکم و از فرم گذشته ای دارد . از همین رو تصویر در خدمت قصه است و این المان مثبت ترین ویژگی یک اثر سینمایی به حساب می آید ، مشخصه ای که این روزها در سینمای هالیوود در حال زوال است . در برخورد با پیانسیت و راننده اش مخاطب به یک استیصال دراماتیک نزدیک می شود اما این گره افکنی داستان است که وی را به باور می رساند و می تواند نتیجه درستی از یک قصه پندآموزانه داشته باشد . شخصیت راننده به شدت تعریف ناپذیر است با این که استواری وی در زندگی سطحی و سرخوشانه ، مخاطب را به شخصیت نزدیک می کند اما در هر صورت غلبه این کاراکتر بر روح زخمی پیانیست تا حدی غیر قابل باور به نظر می رسد . هوشمندی مولف برای پرداخت شخصیت ها ، ایجاد مفهوم توسط فرم و بازی بازیگران باعث می شود معایب کوچک فیلم از ذهن مخاطب پاک شود به انگیزه ایجاد شده در آن غبطه خورد . در شخصیت پیانیست می بینیم که با همه استخوان قورت دادگی اش در برابر وسوسه های سرگرم کننده از راننده شکست می خورد اما هرگز فرهنگ را زیر پا نمی گذارد . به عنوان مثال : هنگامی که راننده علاوه بر استخوان های مرغ ، لیوان نوشانه را از پنجره ماشین پرتاب می کند پیانیست به او اصرار می ورزد که بازگردد و لیوان را بردارد ؛ این پیام فرهنگی دو جنبه اجتماعی را نمایان کرده است . اول این که فرهنگ بر اساس شخصیت و آدم شکل می گیرد و ممکن است ظاهرا با یک دیگر متفاوت باشند اما در ذات خلقت شان یکی هستند . دوم اینکه شخصیت ها خواه نا خواه بر یک دیگر تاثیر مثبت می گذارند . ممکن است این تاثیر از جانب مخاطب منفی تلقی شود اما برای پذیرنده مثبت خواهد بود .

گره کور

تنهایی شخصیت پیانیست را از اکسسوار سنگین محل زندگی اش که بالای یک سالن تئاتر است تا نوع برخورد با سفیدپوستان زورگو می توان تشخیص داد اما هنگامی که این تنهایی به گرایش به همجنس تبدیل می شود و فرد خود به خطرناک بودن این گرایش در پایان با در آغوش گرفتن همسر راننده و احساس لطیف یک خانواده سالم داشتن ، پی می برد به زیباترین وجه دراماتیک این اثر سینمایی تبدیل شده است . پیانیست در نوشتن نامه های راننده به همسرش کمک می کند و در شبی که راننده از وی می خواهد که برای برادر و خانواده خود نیز نامه بنویسند تعلیق به وجود آمده غم انگیر و اندوهبار است . «کتاب سبز» اثری انسانی است که زوایای تبعیض نژادی ، فرهنگی و عرفی جوامع را خارج را از حد و مرز به نمایش می گذارد و معنای درستی از هنر برای هنر به مخاطب ارائه می دهد .

چاپ شده در روزنامه بانی فیلم / علی رفیعی وردنجانی