هتل ترانسیلوانیا ۳ / نقد پویا نمایی / پیروزی موش بر گربه

انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا ۳ : تعطیلات تابستانی» به کارگردانی گندی تارتاکوفسکی به واقع چهره جذابی از انسانیت در برابر احساسات پیش رو نشان داده است . این انیمیشن را فارغ از فصول گذشته مورد بررسی قرار خواهم داد چرا که معتقدم به تنهایی توان ایجاد مولفه های مبسوط و قابل توصیف را دارد .

از مضمون تا ایجاد واقعیت

انیمیشن به خاطر نداشتن محدودیت در خلق اشیاء و کاراکتر ایجاد و درون مایه داستانی- منطقی نیاز کمتری به شرح و بسط پیدا می کند . کما اینکه در سینما چنین جو لایتناهی مقابل مولف برای ارائه تفکر و تئوری خود قرار نمی گیرد و بیشتر ابزار در دسترس وی همان چیزهایی است که می بیند و تصوری است که جنبه رئالیستی پیدا می کند . به همین خاطر است که در انیمیشن ها و مشخصا در انیمیشن هتل ترانسیلوانیا می بینیم که مخاطب با کاراکتر هایی همچون ژله ، جوجه تیغی ، هشت پای لولو خوار و … ارتباط برقرار می کند و آنها را خارج از دنیای واقعی باور خواهد کرد . در واقع مضمون در انیمیشن به وجود می آید ؛ نه اینکه به طور کلی سینما فارق از مضمون باشد ، و به تنهایی انیمیشن خود مضمونی است که حال به فرم می رسد و در چارچوب روایت قرار می گیرد . این درحالی است که سینما فاصله ای میان مفهوم ، موضوع و فرم است که به ندرت به مضمون می رسد . در انیمیشن هتل ترانسیلوانیا مضمون های مختلفی وجود دارد که مخاطب از به هم پیوستن آن ها احساس خوش آیندی خواهد کرد به عنوان مثال : چهره ای که کاراکتر ها از خود به نمایش می گذارند یا خطی و کشیده است و یا تپل و قابل انعطاف هستند و آن دسته کاراکترهایی که می خواهند احساس مخوفی به مخاطب القا کنند همگی دارای صلاحی می شوند که هرگز از آن استفاده نمی کنند مگر در نبرد میان قهرمان و ضد قهرمان داستان . نگارنده این انیمیشن به خوبی قانون قدرتمند بودن ضد قهرمان در برابر قهرمان را نشان می دهد اما این گوی و میدان مانند تام و جری می شود که همواره موش بر گربه پیروز خواهد شد . از سوی دیگر چهره کاراکتر ها مخاطب خاص را به یاد کاراکتر های عروس مردگان تیم برتون می اندازد . کاراکترهایی که اسکلت هستند و یا دیده نمی شوند اما وجود دارند و همه این مصادیق در نمایش پرزرق و برق انیمیشن هنگامی به مضمون تبدیل می شوند که خاصیت درون داستانی پیدا کنند و به درستی در این اثر چنین خاصیتی مشاهده می شود .

رنگ و موسیقی

هوشمندی مولف برای به کارگیری از رنگ و موسیقی در این اثر از همان ابتدا مشخص می شود . رنگ هایی که ماهیت اکسپرسیونیستی دارند اما به قاعده یک انیمیشن خانوادگی و کودکانه خود را پررنگ و روشن نشان می دهند . یا موسیقی که کارکرد صلح طلبانه و ماجراجویانه در اثر پیدا می کند . در سکانس پایانی فیلم نبرد دو موسیقی مشاهده می شود که عملا کارکرد منفی به خود می گیرند ، نه به لحاظ تئوریک بلکه به لحاظ احساسی که شنونده نسبت به انها پیدا می کند ، و از این رو موسیقی ابزاری می شود برای تعمیم قدرت و نوع استفاده از آن که به درک مخاطب بستگی دارد . موضوع مهمی که انیمیشن عنوان می کند بخشش است . انسانیتی که این روزها در حال از یاد رفتن است و این مسئله در جغرافیا و موقعیت خاصی مطرح نمی شود بلکه به صورت یک تئوری همه جانبه برای مخاطب واضح و مبرهن می گردد . از همین رو است که انیمیشن قدرت مضمون نمایی خود را به رخ می کشد و فارغ از بسیاری محدودیت ها می تواند مسئله خود را طرح ایراد کند . انیمیشن «هتل ترانسیلوانیا ۳» اگرچه داستانی دم دستی و کلیشه ای دارد اما با نگاهی متفاوت به آن و تنوع در بیان دغدغه های انسانی ، پرچم صلحی است که مولف در برابر مخاطب افراشته .

چاپ شده در روزنامه بانی فیلم / علی رفیعی وردنجانی