میناری / جامعه کوچک دوست داشتنی / درباره فیلم و اهمیت آن

میناری فیلمی نجیب و شرافتمندانه است که از دل یک فرهنگ شرقی بیرون آمده . لی ایزاک چانگ در جایگاه کارگردان به خوبی نقش کلیدی یک خانم در خانواده را به نمایش می گذارد . فیلم برای ادامه گرایش فرهنگی و حفظ خانواده اثری به نام
«داستان توکیو» شاهکاری از اوزو برخاسته است . با این تفاوت که زمان و مکان مولف را کمی از خواستگاه هرمونوتیک خود دور کرده است .

خانواده

خانواده و حفظ جریان عشق و دوستی میان اعضای آن مهمترین مسئله هرجامعه ای است . بر کسی پوشیده نیست که اتمسفر خانه و همبستگی میان آن را مادر به عهده دارد و اگر خوب به سیر تاریخی چگونگی تشکیل آن نگاهی اندازیم همواره این خانم ها بوده اند که واسطه یا بهانه ای برای تشکیل خانواده می شدند . سیر تاریخی تشکیل خانواده این گونه بوده: ۱-چند همسری مردان و چند همسری خانم ها ، ۲- چند همسری خانم ها و تک همسری مردان ، ۳ – چند همسری مردان و تک همسری خانم ها تا به شکل امروزی و مرسوم خود یعنی : تک همسری خانم ها و تک همسری مردان رسیده است . نیاز یک انسان ، تنها به یک انسان دیگر بوده است که باعث تکثیر نسل و آیین در آن جامعه کوچک می شود . داستان فیلم «میناری» به گونه ای است که بیننده خود متوجه آنچه در حال محاوره شدن به او است نخواهد شد و مولف به صورت مستقیم با ناخودآگاه مخاطب کار دارد . دوربین و زوایای فیلم برداری آن که اصلی ترین انتقادی است که به فیلم می شود گرفت با تکنیک هایی مانند تغییر فوکوس سعی در رویایی ساختن تصاویر دارد اما هیچ کدام این تکنیک ها تبدیل به سبک و ساختار در فیلم برداری نمی شوند . دوربین یکی از مهمترین المان ها برای متعالی ساختن فیلمنامه «میناری» است که متاسفانه کاربردی جز تکنیک از خود بروز نمی دهد . دوربین کمکی به درک اهمیت خانواده و اشاره آن در فیلم نامه نکرده است اما میزان سن همواره در تلاش برای نشان دادن اهمیت آن است . از تنبیه دیوید تا خوشحالی مادر ، پدر و خواهرش از شنیدن برطرف شدن بخش بزرگی از مشکل قلبی او برای مخاطب امروزی نوستالژی است . مخاطب امروزی از سینما چیزی جز خنده و سرگرمی نمی خواهد و یا اگر اهل تفکر باشد بیشتر سعی می کند در اکشن آن را بیابد اما چانگ به عنوان مولف این نیاز را به خوبی درک کرده است که نباید از فرهنگ ارزشمند گذشته غافل شد و تباهی انسان در مرز روابط پیچیده و بدون آینده را بار دیگر به او گوش زد کرد .

داستان آمریکا

مسئله مهمی که در «میناری» به آن اشاره می شود مهاجرت است . خانم و آقایی که در شب عروسیشان به یک دیگر قول می دهند با مهاجرت به آمریکا یک دیگر را نجات دهند نماد جذابیت غیر منطقی هستند . مرد با کارکردن در یک کارخانه جوجه کشی امورات زندگی خود را می گذراند و از این وضع خسته شده و می خواهد با کارکردن بر روی زمین و زراعت وضع اقتصادی خود را بهتر کند . سکانس های مربوط به زراعت و کشاورزی «میناری» مرا شدیدا به یاد اثر مارسل پانیول «دختر چشمه» انداخت . به نظر می رسد فیلم ساز با توجه به عقبه هنری که در ذهن خود دارد از هر ایده ای بهترین خود را ارائه داده و باید اعتراف کرد که سینمای کره امروزه بیش از هر سینمای دیگری دغدغه گسترش فرهنگ و هنر در کشور خود را دارد . فیلم ساز متعهد که نسبت درستی با اثر خود برقرار می کند و می داند که در حال بیان چه پیامی برای مخاطب خود است می تواند در قامت فیلم سازان جهانشمول قرار گیرد و علاوه بر تبلیغ فرهنگ خود به گسترش و تمدن آن کمک کند . پدر و مادر عاشق یک دیگر هستند اما آنچه باعث شده این دو توانایی بیان این احساس به یک دیگر را از دست دهند شرایط و تغییر آن بوده است . البته که پایان آن هوشمندانه است و همچنان ردپای سیاست در آن دیده می شود چرا که بهتر بود این خانواده به سرزمین خود بازمی گشت . اهمیتِ ، اهمیت دادن به خانواده از سوی مادر یکی از زیباترین وجهه هنری در فیلم است . «میناری» تصویری از مادر می سازد که امروزه باید آن را در آلبوم خانوادگی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها یافت نه آن که دیگر پیدا نمی شود مرکزیت آن از بین رفته چرا که انسان ذاتا موجودی ماجرا جو است و دنیای امروزه با تکنولوژی های متعدد و بمب باران اطلاعات در هر زمینه ای این بستر را برای او ایجاد کرده تا انسان امروزی فرصت فکر کردن به این موضوعات حیاتی را پیدا نکند . میناری نام گیاهی است که در هر شرایطی رشد می کند چه وفور نعمت باشد چه خشک سالی و ایجاز آن در قالب یک فیلمنامه خانواده محور که می توانند در هرشرایط و مکانی خوشبختی خود را رقم بزنند هنری است که از استعداد مولف خبر می دهد .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی