معاون / قلب سیاهِ آقای لبخند / نقد سینمای سیاسی هالیوود

معاون / خیره به مجسمه ابولهول ، با چشمانی کاملا بسته ، از نژادی آسیایی ، در تکاپوی ابدیت . عشق مفهومی بین زیبایی و دوست داشتن است . زیبایی بنیان گذار هنر و تعالی کننده عشق است . زیبایی نه در مجسمه و نه در نقاشی بلکه در چشمانی است که به آن خیره می شود . ساعت ها ، سال ها . «معاون» مجسمه ای زیبا منهای عشق است . اثری که ابدا به هنر تبدیل نمی شود اما همچنان زیبا است و زیبایی خود را حفظ می کند . نه دراماتیک ، بلکه با زرق و برق های مونتاژی و مفهوم زدگی .

آمریکایی ضد سیاست !

اگر چه هنر در آخر رابطه ای معکوس با سیاست برقرار می کند اما همچنان به عنوان ابزار سیاسی کاربرد دارد و شیفتگی عجیبی در مخاطب ایجاد کند . «معاون» به کارگردانی آدام مک کی و بازی کریستین بل قواعد سیاسی ساخت یک اثر هنری را به خوبی رعایت کرده است ؛ که نه سیخ می سوزد و نه کباب . در پایان فیلم می بینیم که یکی از حلقه مخاطبان به کنار دستی اش می گوید : «من می رم سری جدید فیلم سریع و خشن و ببینم مطمئنم خیلی بهم خوش می گذره» این دیالوگ به واقع هرچی فیلم رشته بود پنبه می کند . مولف با هوشمندی می خواهد حرف مخاطب مخالف را بازگو کند اما به شیوه ای که ممکن است همه قضاوت هایمان اشتباه باشد و آقای دیک چینی کار درستی را انجام داده .

با وجود اینکه فرم فیلم اصلا به دلم نچسبید اما جادارد اشاره ای به ساختار غیر خطی روایت که هیچ کمکی به خط داستانی فیلم نامه نکرده است داشته باشم . اولا باید بگویم ساختار زیر گستره مفهوم محو می شود و قاعدتا مخاطبی که وارد کاخ سفید شده و سیاست بازی آمریکایی را می چشد کمتر به تیتراژ پایانی فیلم که در اواسط بالا می آید توجه می کند و …

برای مطالعه کامل این یادداشت اینجا را کلیک کنید .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی