مردن در آب مطهر / رونا حامد / نقد فیلم برادران محمودی

مردن در آب مطهر فیلمی از نوید محمودی که پیش از آن با ساخت «چند متر مکعب عشق» توانایی خود را در بیان عاشقانه یک حقیقت تلخ انسانی نشان داده بود ، فیلمی به غایت تاثیر گذار و ارزشمند است . شاعرانگی نوید محمودی در سینمایش مانند مجموعه اشعارش در حال موج زدن است و احساسات به طرز کمال یافته ای از یک ناشناختگی عمیق لذت بخش نشات می گیرند .

رفاقت و عشق

بازی علی شادمان در این فیلم مانند موتور محرک تعلیق سینمایی ایجاد می کند . همچنین شخصیتی که برای این بازیگر نوشته شده موثر و ایثارگر است . «مردن در آب مطهر» عنوانی است دارای ایهام که به خوبی کارکرد داستانی پیدا می کند . عشقی ناشناخته میان رونا و حامد پدید آمده . از نظر من اساسا عشق در ناشناختگی به وجود می آید و آنچه باعث ادامه دار شدن آن می شود مسئله وابستگی و تجدید خاطرات اولین دیدار است . با توجه به سلیقه شخصی اینجانب احساسات ایجاد شده میان دو کاراکتر فیلم هرچند سطحی و ناپخته باشد امکان حس شدن توسط مخاطب را دارد ، چرا که انسان به طور ذاتی با عشق متولد می شود و معنای آن را حتی اگر توانایی توضیح دادن نداشته باشد به خوبی درک می کند . از سوی دیگر رابطه میان علی شادمان و ندا جبرئیلی در نقش خواهر و برادر در این فیلم عمق پیدا کرده اما چرایی آن بیان نشده است . تقریبا همه داستان ها در سینما به نمایش درآمده و کمتر می توان سوژه ای یافت که تکراری یا کلیشه ای نباشد اما آنچه این تکرار را ارزش می بخشد زاویه دیدی است که مولف به آن دارد . با تغییر زاویه دید معنا و ساختار نیز تغییر می کنند و کلیشه ای که از سوی برادران محمودی انتخاب شده بیش از هرچیز تازه و نو است . همانطور که در فیلم «چند متر مکعب عشق» هم دیدیم یکی از تابوهای به نمایش کشیدن جاهلیت به زور ختنه کردن پسران است . در این دو اثر می بینیم که این عمل علاوه بر ارسال پیام فرهنگی به مخاطب خاصیت خرده پیرنگ کوتاهی پیدا می کند که شخصیت های اصلی برای چند لحظه ای درگیر آن می شوند . نکته دیگری که در فیلم وجود دارد رفاقتی است که ساخته . رفاقت در این اثر به مراتب از عشق و احساسات به جنس مخالف قویتر و با ارزش تر در نظر گرفته شده است به همین دلیل ایثار علی شادمان برای رفیق خود در فیلم «حامد» نمونه اعلای انسانی و تا حد غیر خطرناکی فاشیستی آن است . در ادامه چرایی فاشیست در فیلم را توضیح خواهد داد .

ایثار

ملی گرایی در فیلم ابدا جایگاهی ندارد و آنچه دیده می شود بحث جهانشمول بر سر آزادی و عشق است . اما این آزادی در فیلم نوید محمودی تبدیل به دیدگاهی شده که از یک نژاد برخاسته و عموما سایرین را خطرناک در نظر می گیرد . به عنوان مثال در فیلم «مردن در آب مطهر» رونا علاوه بر آنکه از دست جاهلیت در سرزمین خود در حال فرار است باید از نظام امنیتی کشوری دیگر فراری باشد و یا هنگامی که علی شادمان از داستان عاشقی خود در فیلم سخن می گوید چون آن معشوقه از نژادی دیگر بوده وصلت پدید نیامده است . این مضامین هرچند واقعی و برآمده از دل اجتماع باشند اما بیشتر شکل اعتراض و شعاری به خود می گیرند . بزرگترین مسئله ای که یک فیلم ساز شاعر با آن دست و پنجه نرم می کند جدا کردن منطق در فیلم نامه از احساسات است . داستان تنها جایی است که می توان منطق و احساس را به طور همزمان دید به همین دلیل جذابیت هدف قهرمان قصه در به حق بودن و غیر منطقی بودن دیگر کاراکتر ها است . در این فیلمنامه حق بدون هیچ فرایندی به شخصیت اصلی داستان داده شده است و تراژدی به وجود آمده از پس آن بیشتر به دلیل نامتعادل بودن منطقی شخصیت اصلی داستان است تا یک یثار دل چسب . مسئله ای که آنجلوپلوس به خوبی توانست آن را تفکیک کند و با جدا سازی لحظه به حظه منطق و احساسات در فیلمش اثری شاعرانه خلق کرد . شاعرانگی محمودی بیشتر از یک خواسته عاشقانه برمی آید و جنبه عمومی پیدا نمی کند بیننده با داستان درگیر شده اما پس از کمی تامل پی به بی منطقی آن می برد . مسئله ای که در فیلم «چند متر مکعب عشق» به مراتب کمتر دیده می شود و تراژدی در پایان شکل دراماتیکی پیدا می کند . البته که رونا در این فیلم می تواند برداشتی بسیار سطحی از اوفیلیا شکسپیر باشد اما ابدا نتوانسته در مخاطب همدردی ایجاد کند .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی