لتیان / به تایلند خوش آمدید / نقد سینمایی که دغدغه روابط دارد

لتیان به کارگردانی علی تیموری فیلمی منحرف و فرهنگ گسیخته است . فیلم نامه این اثر را اکتای براهنی نوشته است که نشان دهنده واماندگی مولف در اثر قبلی خود «پل خواب» با مفهوم جنایت روانی- احساسی است . البته که در هیچ کدام این آثار ردپایی از جنایت و مکافات اثر  داستایفسکی دیده نمی شود اما اشاره به این موضوع روانی که کم کم تبدیل به فرهنگ اجتماعی – انسانی خواهد شد به ابزاری برای جذابیت داستان ها بدل شده .

فرهنگ در سینمای ایران

بر این باورم که فرهنگ در سینمای ایران که از زاویه دید مثلا روشنفکران روایت می شود دارای تاری فاسد های اخلاقی زیادی است . مهمترین آنان ارتباطی است که انسانی یا غریزی بودن آن میان دو جنس مخالف به نمایش در می آید . مولف در سینمای ایران در راستای نقد چنین فرهنگی اتفاقا از آن ناخودآگاهانه به دفاع می پردازد . سلما که قرار است با طاها ازدواج کند در یک مهمانی که یاسی آن را ترتیب داده است با همسر قبلی خود روبه رو می شود و … . داستان تا نیمه عادلانه پیش می رود اما پس از بر ملا شدن حقیقت همه آنچه را تا به کنون روایت کرده از بیننده پس می گیرد . فیلم به دو بخش قبل از اعتراف و بعد از آن تقسیم می شود . تا قبل از اعتراف در روابط بین افرادی که بسیار فرهادی گونه مانند «درباره الی» به مسافرت رفته اند چیزی به جز دوستی عمیق و چند ساله دیده نمی شود . حتی بازی سارا بهرامی در نقش یاسی شکل کاریکاتور مابانه ای به این ارتباط بخشیده که در نوع خود جذاب است . اما بعد از آن یکی یکی عقده ها بروز می یابند و دوستان به گونه متفاوتی با یک دیگر برخورد می کنند . این چنین فیلمنامه از حالت معمایی به نوآر تبدیل شده و جهش ژنتیکی در درام اتفاق می افتد . فرهنگ واژه ای است که لا به لای بازی های فرمیک در سینمای ایران گم یا ضایع می شود .

احساسات

«لتیان» با بازی خوب جمع بازیگران اثری قابل تحمل است اما آنچه از تحمل بیننده حرفه ای سینما خارج است عدم توانایی ایجاد حس است . از همان سکانس های آغازین فیلم طاها با اکت هایی که از خود بروز می دهد نشانه هایی از آشفتگی روانی خود داده است و در واقع به گونه ای رضا که شخصیت به ظاهر منفعل اما در باطن کارآمد این فیلم است با بی توجهی به عمق مسائل و شوخی اتمسفر فیلم را برای یک بحران آماده می کند اما هیچ کدام این ویژگی ها به تولید احساسات منجر نخواهد شد . جاری شدن اشک بر گونه شخصیت ها به هیچ وجه آفریننده حس در فیلم نیست . میزان سن فیلم که شدیدا سعی در مینیمال و روشنفکر بودن دارد نه تنها فیلم را از حالت بومی بودن خارج کرده بلکه گرایش به غرب دارد . «لتیان» با نمایش استعمال دخانیات ، بحران در روابط و پنهان کاری مصلحتی که باعث رشد شک در افراد شده است بیش از آنکه در سینمای ایران دسته بندی شود می تواند یک فیلم سرد روسی به کارگردانی آندری زویاگینتسف باشد . حتی موسیقی فیلم گرایش کلاسیک به آن جغرافیا دارد و بیننده جدی سینما را به یاد فیلم «نهنگ» زویاگینتسف می اندازد . اگر چه هنر اساسا تقلید ، ممسیس ، است اما تقلید از تقلید می تواند نقطه ضعف در تولید و نوآوری شمرده شود . مولف با توجه به انباشت تجربی خود از روابط در آثار سینمایی نسبت به متن فیلمنامه هیجان زده عمل کرده است .

نمایش بزرگ

عمده تاری فاسد موجود در فرهنگ فیلمنامه «لتیان» پنهان کاری است . مریم و یاسی هردو احساسی را پنهان می کنند که در واقعیت داستانی اصلا به وجود نمی آید . یاسی از مانی خوشش می آید . یاسی در متلکی به مریم می گوید او هرگز به خواستگاری تو نمی آید . و در ادامه مریم به تلافی می پردازد . فاجعه فرهنگی اینجا نمود پیدا کرده است . ممکن است در میان گروه های اجتماعی چنین روابطی پنهانی وجود داشته باشد و تا ابد به صورت یک راز باقی بماند اما ایجاد حدس گونه آن توسط مولف هیچ کمکی به بازکردن چنین مسائلی نمی کند و فقط تزریق کننده شک به یک فرهنگ است . در نهایت فیلم دارای بستر مناسبی برای یک نقد اجتماعی – فرهنگی است که این فرصت با نابلدی در نقد فرهنگی و عدم شناخت جامعه به بحران تبدیل شده است .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی