عکاسی / قبل از بودن ، بعد از رفتن / بُعد تاریخی زندگی انسان

عکاسی / یکی از دلایل پیدایش عکس این است که انسان ها بتوانند گذشته خود را به ایندگان نمایش دهند از این رو نقش تصویر در زندگی ادمیان بیش از انکه بُعد روایتی داشته باشد از یک ابژه فکری بروز پیدا می کند . تصویر تنها تجربه ای است که انسان ها را قبل از شناخت ، معرفی می کند و اگر بخواهیم دامنه گستره ان را ارزش گذاری کنیم باید این گونه بنویسیم که تصویر تنها پدیده ای است که پس از ثبت از بین نمی رود مگر به خواسته عکاس . از این رو این هم آغوشی مخاطب و مولف در زمانی شکل می گیرد که عکس به گونه نا متناهی سازی شده باشد که قبل از القای واقعیت به تجسمی از رویداد تبدیل شده باشد و بیننده را متحیر کند .

قبل از بودن ، بعد از رفتن

خیلی از تصاویری که ما در زندگیمان به ثبت می رسانیم به طور ناخواسته به دامنه ای از تاریخ تبدیل می شوند و یک یادگاری نهفته در همزیستی را به همراه دارند . این یادگاری ممکن است از دوران کودکیمان اغاز شود و تا دوران پس از مرگ هم ادامه یابد هنگامی که البوم عکس را ورق می زنیم به روایتی از تاریخ گوش جان می سپاریم که هرلحظه ای را مطابق با همان احساسات به مخاطب ارائه می دهد . در این زمینه حتی فیلم و دفتر خاطرات هم نمی تواند ان احساس ناب را به ادمی تزریق کند چرا که عکس لحظه های زندگیمان را بدون هیچ کشش و تعلیقی روایت می کند . شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که لحظه ای را با دوربین گوشیتان به ثبت رسانده باشید که به بهترین خاطره زندگیتان تبدیل شده باشد . این بهترین خاطره یکی از دلایل بازگشت به سرآغاز است هم انجایی که شما اولین بار با همسرتان اشنا شدید اولین بار راه رفتن را اموختید اولین بار در اب شنا کردید و برای اخرین بار لبخند زدید . یادمان باشد عکس تنها وسیله ای است که می تواند ما را قبل از بودن و بعد از رفتن روایت کند و این اتفاق در هیچ یک از ابعاد هنری دیگر رخ نمی دهد .

یکی برای همه

از دوربین عکاسی می توان به عنوان یک وسیله سرگرمی استفاده کرد و از لحظات پر از شادی و لبخند یک فریم به یاد ماندنی به ثبت رساند . از دوربین عکاسی می توان به عنوان وسیله ای برای شکار زیبایی ها ، زشتی ها و تضاد های موجود در جهان استفاده کرد و برای همه به نمایش گذاشت . از دوربین عکاسی می توان استفاده های گوناگون و بعضا عجیب و هیجان انگیزی کرد اما نمی توان هرگز لحظه مرگ ادمی را به تصویر کشید . تمامی این تعاریف به این دلیل بود که بنویسیم عکاسی وسیله ای است شخصی و هنگامی به یک وسیله عام المنفعه تبدیل می شود که شما تصویری با جزئیات بیشتری از دنیا را به نمایش بگذارید . این جزئیات بیشتر می تواند شامل فقر ، جنگ ، خودکشی و هر رویدادی که تنها به دست ادمیان شکل می گیرد باشد . در بسیاری از تصاویر خبری این جزئیات دیده می شوند اما چرایی این دلیل که تصاویر خبری نمی توانند گونه ای از عکاسی هنری شناخته شوند در این جمله خلاصه می شود که فرد هنگام ثبت تصاویر تنها به ارزش گزارشی ان لحظه توجه می کند و نه به ارزش هنری ان از لحاظ بصری و جغرافیایی . همواره این نزاع بین عکاسان خبری و عکاسانی که خود را هنری می دانند وجود دارد اما تصویری ارزش هنری دارد که به بُعدی از تاریخ تبدیل شود و نوعی روایت تصویری را به دوش بکشد . از این تعریف می توان تصاویر خبری را به تاریخ پیوند زد اما نمی تواند نوع روایت ان را مورد بررسی قرار داد چون تنها از دیدگاه گزارشگر روایت می شوند . در حقیقت تنها تصاویری که می توان انها را صد در صد عکاسی هنری برشمرد همان تصاویری است که در البوم های عکس خانگی مان یافت می شود چرا که قبل از این که حادثه ای را گزارش کند به روایتی از زندگی اجتماعی و فردی شخص تبدیل شده است . این البوم شخصی ممکن است گستره عامیانه نداشته باشد اما تنها جایی است که انسان را از نظر بصری به پالایش روحی (کاتارسیس) می رساند . وقتی ببینیم ما ان بچه ای بودیم که توانایی راه رفتن را نداشتیم و نمی توانستیم درست حرف بزنیم و امروز به یک انسان قدرتمند و مدعی تبدیل شده ایم که از همه عالم و ادم شاکی هستیم . این به آغاز بازگشتن توسط تصویر یک تاویل نفسانی از زندگی خانوادگی است که جهت منفی اندیشه را به موج مثبت هم زیستی تبدیل می کند .

علی رفیعی وردنجانی