عشق و مکافات / نگاه کلی به عملکر رسانه ای – فرهنگی شهرزاد

عشق و مکافات / شهرزاد عنوان سریالی است که بازار نمایش خانگی را در ایران تکان داد نه با کیفیت بلکه با پروپاگاندا ؛ و حسن فتحی بار دیگر ثابت کرد جنبه عمومی سلیقه مردم در برخورد با عواطف و جریان سازی در ادبیات نمایشی را خیلی خوب بلد است . یادمان نمی رود که علی معلم ، منتقد فقید سینمای ایران ، به این نکته اشاره کرد که شهرزاد را به زور به خورد مردم ندهیم ؛ اینجا نیز جا دارد به این جمله باز گردیم و برخورد پخش کننده سریال و چرایی استقبال مخاطب از آن را مورد بررسی قرار دهیم .

یک عشق برای دو نفر

اول اینکه شهرزاد نمونه یک عاشقانه ایرانی نیست و نغمه ثمینی که در مورد داستان های هزار و یک شب پژوهش کرده و دستی در نمایشنامه نویسی نیز دارد اصلا در این سریال نمود درونی یک عشق اساطیری را بروز نداده است . دوم اینکه وقتی صحبت از عشق به میان می آید به خودی خود منطق دچار اضمحلال می شود و فرد یا افراد عاشق بار منطقی شخصیت را از دست می دهند به همین دلیل یک عشق هرگز نمی تواند در تعابیر مافیایی و جنایی گنجانده شود و یا حداقل این حد از احساسی که فتحی برایمان مثال می زند در چنین معقوله ای نمی گنجد پس به خودی خود شخصیت های سریال دچار یک فروپاشی درونی خواهند شد که برای مخاطب تنها جذابیت سرگرمی دارد و از بار معنایی – علمی آن کاسته خواهد شد . سوم کجای دنیا دیده و یا شنیده ایم که یک نفر (مرد یا زن) بتواند همزمان نسبت به شخصیتی احساس ترحم و دوستی داشته باشد . هرگز شهرزاد قصه فتحی آن ملکه رویایی نخواهد بود که شب ها به بالین قباد و یا فرهاد بنشیند و در گوش او قصه بگوید بلکه این شهرزاد زنی است که در برابر جامعه و ناملایماتش مردانه می جنگد و تا حد نزول احساسات ، خواسته اش را پایمال می کند برای اینکه بتواند حق همجنسانش را از مردان و جامعه پس گیرد .

ردپای یک زن

مسئله ادبیات نمایشی در ایران ، مسئله مدیا است . یعنی اینکه نویسنده همچنان بلاتکلیف است که در کدام حوزه نمایشنامه نویسی ، فیلم نامه نویسی و … جایگاه خود را تثبیت کند . از همین رو الگوهایی مانند بهرام بیضایی مثال زده می شوند غاقل از اینکه بیضایی اگر فیلمنامه می نویسد از همه فیلمنامه نویسان ایرانی بهتر می نویسد و اگر نمایشنامه می نویسد شاهکاری خلق می شود پس هرگز نمی توان خود را با یک نابغه مقایسه کرد . نغمه ثمینی رد پای زنانه و نمایشنامه نویسانه خود را در این اثر بسیار بارز به جا گذاشته است . از آنجا که محدودیت ها را شعار می دهد و ضدیت ها را به نمایش می گذارد و پس اگر حسن فتحی دیالوگ های ماندگار هم برای این سریال نوشته باشد اصلا جایی برای عرضه آن به مخاطب وجود ندارد .

جنایت و مکافات

عشق و مکافات / باید به این موضوع اشاره کنیم که عشقی که شهرزاد به دست مخاطب ایرانی داده ، دوست داشتن از نوع خاله خرس است . یعنی من تو را دوست دارم باهات زندگی می کنم بچه دار می شویم اما عاشق یک نفر دیگر هستم و هر لحظه ممکن است … . پس اینجا عقبه ای که مولف در ارضای امیال احساسی خود دارد سدی می شود برای برخورد درست با یک ایده ناب . چرا که شهرزاد هزینه بالایی داد و به همان نسبت فروش خوبی هم داشته جدای از آنکه عواملش دانلود غیر قانونی آن را حرام اعلام کردند تا مردم با ترس از گناه بری خرید قانونی اقدام کنند . در نتیجه ما هنوز یاد نگرفته ایم که یک بیگ پروداکشن (پروژه عظیم سینمایی) را چگونه تولید و پخش کنیم . چه در حوزه نمایش خانگی و چه در سینما ایران هنوز در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد همانطور که شاهد بودیم فقط فصل اول آن اندک قصه معلق و دراماتیزه شده ای داشت اما ما بقی صرفا برای ارضای امیالی مانند محبوبیت – شهرت و قدرت اقتصادی ساخته و پرداخته شد و این خود می تواند جنایتی باشد در قبال سلیقه هنری یک مخاطب ایرانی . خوشبختانه هیچ انگیزه شخصی پشت این یادداشت ها نیست و من به عنوان یک نویسنده روزنامه فقط می خواهم این را یاد آوری کنیم که مولف نسبت به آنچه به مردم می دهد مسئول است ، نسبت به ارزش محصولی که برای مصرف مخاطب تعیین کرده مسئول است و اصلا در جایگاهی نیست که چیزی را حلال و یا حرام اعلام کند آن هم وقتی که بهترین و پرهزینه ترین آثار سینمایی جهان به راحتی با سرعت و کیفیت بالا در ایران دانلود می شوند .

نویسنده : علی ر فیعی وردنجانی