سارا / مطالعه چگونگی بازنمایی زن در فیلم اقتباسی سارا

زمانه ما، زمانه پژوهش‌های میان رشته‌ای است. تاثیر پذیری هنرها از یکدیگر، به موازات گسترش روحیه چند صدایی و زمینه‌سازی به منظور بروز صداهای گوناگون و در نتیجه تکثیر آراء، بسیاری از هنرمندان را به سمت استفاده از هنری برای خلق هنری دیگر و نیز تعداد کثیری از پژوهشگران را در جهت پژوهش‌های میان رشته‌ای سوق داده است.(حمیدی فعال،۱۳۸۹ ).

از ابتدای پیدایش صنعت سینما، تعامل بین آن و ادبیات نیز به وجود آمده است. دنیای سینما و ادبیات دارای نقاط اشتراک و افتراق فراوانی است. از جمله یکی از تفاوت‌های سینما و ادبیات ساخت آنها بر شالوده دو نظام دیداری و نوشتاری است و شاید‌ این مهم ترین وجه افتراق ‌این دو نظام نشانه شناسی باشد. سخن راندن درباره تفاوت‌ها، مفصل خواهد بود اما آنجا که بخواهیم از اشتراک و شباهت‌های ‌این دو نظام صحبت کنیم و یا حتی اگر بتوان پا را فراتر گذاشت و از اشتراک تمام هنرها سخن به میان آورد ؛ بی شک روایت‌گری به ذهن متبادر خواهد شد. در تجربه دیدن عکس، نقاشی، فیلم و جز آن، آنچه به نظر مشترک می‌رسد ‌این است که همگی چیزی برای روایت کردن دارند. البته آنها از ابزارهای متفاوتی جهت روایت استفاده می‌کنند.همین عنصر مشترک سبب شده فیلمسازان زیادی برای ساخت آثار سینمایی‌شان توجه ویژه‌ای به ادبیات، چه رمان و چه داستان کوتاه داشته باشند. ادبیات دارای جاذبه‌های شگفت‌انگیز بسیاری برای فیلمسازان است که آن‌ها را به سمت فرایند اقتباس سینمایی سوق می‌دهد.

آثار هنری هر دوران اسناد تاریخی به معنای خاص هستند. سینمای ‌ایران در زمینه اقتباس ادبی از آثار شاخص ادبیات معاصر کارنامه قابل قبولی ندارد و در سال‌های گذشته کم کار بوده است. به نظر می‌رسد رابطه ناقص سینما با ادبیات داستانی معاصر از دلایل اصلی ‌این مساله باشد.‌ این در حالی است که سینمای ما هنوز در داستان و فیلمنامه مشکل دارد.

وقتی از رابطه ناقص سینما با ادبیات داستانی سخن به میان می‌آوریم، در واقع باید هر دو سوی‌ این رابطه را به دقت تحلیل کنیم. نویسندگان معتقدند سینماگران با آثار شاخص ادبیات معاصر آشنا نیستند و با ضعف‌های اجرایی و فنی و حرفه‌ای، آثار اقتباسی‌شان  اثر در خوری نخواهد بود. از سوی دیگر، سینماگران به داستان‌نویسان ‌این نقد را وارد می‌دانند که سینما را به عنوان یکی از مهمترین هنرهای دنیای امروز در نظر نمی‌گیرند و به آن به کل بی توجه هستند.

از میان آثار اقتباسی در سینمای ‌ایران می‌توان از نمونه‌های موفقی نیز نام برد. «شازده‌احتجاب» ساخته بهمن فرمان‌آرا، «آرامش در حضور دیگران» و «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی، «خاک» و «داش‌آکل» ساخته مسعود کیمیایی، «گاو»،‌ «دایره‌ی مینا»، «درخت گلابی» و «مهمان مامان» و «پری»  و «سارا » ساخته داریوش مهرجویی و «گاوخونی» ساخته بهروز افخمی هستند که از داستان‌های نویسندگانی چون «هوشنگ گلشیری»، «غلام‌حسین ساعدی»، «گلی ترقی»، «هوشنگ مرادی‌کرمانی» و «جعفر مدرس‌صادقی» اقتباس شده‌اند.

با نگاه به کارنامه سینمای ‌ایران در زمینه اقتباس ادبی به نام «داریوش مهرجویی» برمی‌خوریم که بیشترین اقتباس‌های ادبی را به انجام رسانده است. برای نمونه در کارنامه مهرجویی فیلم‌های گاو، دایره مینا، سارا، پری، درخت گلابی، لیلا و مهمان مامان همه از منابع ادبی اقتباس شده اند و می‌توانند به عنوان الگوی اقتباس ادبی در سینمای ‌ایران محسوب شوند.

اقتباس در آثار مهرجویی

داریوش مهرجویی را باید متعلق به جریان موج نو در ‌ایران دانست. او در میان ‌این سینماگران جایگاه ویژه‌ای دارد. از کودکی با موسیقی آشناست و تأثیر‌ این آشنایی در آثارش در‌آینده دیده می‌شود. او تحصیلاتش را در رشته فلسفه به انجام می‌رساند و ‌این مسئله در ‌ایجاد برداشت‌های فلسفی از آثار در او بسیار قابل توجه است. عده‌ای او را فلسفی ترین کارگردان ‌ایران می‌دانند. علاوه بر ‌این، مسئله دلبستگی او به ادبیات نیز در عمده آثار او نمود دارد. از جمله دو اثر انتخاب شده پری و سارا یا آثاری چون گاو، دایره مینا، پستچی، مهمان‌مامان، درخت گلابی و غیره که هرکدام اقتباسی از آثار ادبی مطرح هستند.

از سویی با بررسی مجموعه آثار او متوجه می‌شویم که او کارگردانی است که با تاریخ اجتماعی ‌ایران آشنایی دارد، به ‌این معنا که آثار سینمایی ساخته شده توسط او متعلق به همه اقشار جامعه هستند و در آن از تمام طبقات چه فرودست، چه متوسط و چه طبقه بالای اجتماع فیلم ساخته است. درباره دید فلسفی به فیلم می‌توان گفت در واقع مطالعه فیلم به مثابه نوع جدیدی از ادراک فلسفی، نوعی تفکر فلسفی است. او خود می‌گوید: کار عملی فلسفه برایش سینماست (شیخلو، وفایی. نقل به مضمون، ۱۳۸۵: ۵۳)

اگر بخواهیم مجموعه آثار او را تقسیم بندی کنیم، می‌توانیم آن‌ها را در چند گروه قرار دهیم. هر چند که ‌این تقسیم بندی مطلق و غیر قابل تغییر نیست. مثلا می‌توانیم از کار‌های فلسفی او مثل ‌هامون و پری نام ببریم و یا در فیلم‌هایی که در آن به زنان به گونه خاص توجه می‌شود و به اصطلاح جزء فیلم‌های زنانه به حساب می‌آیند؛ مثل بانو، سارا و لیلا و یا فیلم‌هایی که در آن جنبه‌های روانشناختی قوی است مثل گاو، لیلا، پری و یا فیلم‌هایی که به نقد ساختار اجتماعی می‌پردازند؛ مثل گاو، اجاره نشین‌ها و سنتوری (همان).

 در سه‌گانه مشهور او بانو، سارا، لیلا و تا اندازه‌ای در پری نگاه ویژه اش به زن کاملاً نمایان می‌شود. در هر چهار فیلم، زنان در موقعیت خاص اجتماعی، فرهنگی، فکری و روانی قرار می‌گیرند و در نتیجه قرار گرفتن بر سر دوراهی مجبورند دست به انتخاب بزنند. واکنش آن‌ها در‌این شرایط کاملاً درونی و بغرنج است و به نظر می‌رسد که همگی دست به انتخاب‌های جسورانه‌ای هم می‌زنند.

داریوش مهرجویی را باید از بزرگ‌ترین کارگردانان سینمای اقتباسی ‌ایران محسوب کرد. او در‌این زمینه هم بسیار علاقه مند نشان داده است و هم با مهارت خاصی فیلم‌های اقتباسی‌اش را ساخته است.

او نخستین فیلم خود به نام الماس ۳۳ را در سال ۱۳۴۶ ساخت. در ۱۳۴۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلمنامه گاو را از روی یکی از داستان‌های کوتاه مجموعه عزاداران‌ بیل نوشته ساعدی نوشت و فیلم را کارگردانی کرد. ‌این فیلم برای مهرجویی و سینمای ‌ایران جوایز متعددی را در جشنواره‌های بین‌المللی به ارمغان آورد. از جمله فیلم‌های او الماس، گاو، آقای‌هالو، پستچی، دایره مینا، اجاره نشین‌ها، بانو، میکس، ‌هامون. سارا، لیلا، درخت گلابی، پری، سنتوری و مهمان مامان است.

فیلم سارا به کارگردانی و تهیه کنندگی داریوش مهرجویی است که از نمایشنامه”خانه عروسک”  اثر ‌ایبسن الهام گرفته شده است.‌ این فیلم یکی از بهترین آثار اقتباسی مهرجویی و نیز سینمای ‌ایران است. داستان درباره زنی به نام سارا است که برای درمان بیماری شوهرش (حسام ) مجبور به قرض و جعل امضاء پدرش می‌شود تا او را به خارج از کشورش ببرد. حسام که بهبود می‌یابد سارا پنهان از چشم او کار می‌کند تا قرض‌هایش را بر گرداند.گشتاسب، مردی که به سارا پول قرض داده است در بانک حسام کار می‌کند و متهم به جعل امضاء شده است. او سارا را تهدید می‌کند که اگر به او کمک نکند ماجرا را به شوهرش می‌گوید. از طرفی سارا موفق نمی‌شود حسام را راضی کند گشتاسب را اخراج نکند. ماجرا به هر ترتیب توسط نامه گشتاسب به گوش حسام می‌رسد. دیالوگی بین حسام و سارا اتفاق می‌افتد که باعث دگرگونی عمیقی در سارا می‌شود. در نهایت با وجودی که گشتاسب به واسطه رابطه اش با سیما (دوست سارا ) از کارش پشیمان می‌شود و سفته‌ها را بر می‌گرداند، اما سارا، خانه و زندگی زناشویی‌اش را ترک می‌کند.از جمله بازیگران ‌این فیلم نیکی کریمی‌، امین تارخ، خسرو شکیبایی و یاسمین ملک نصر هستند.

مطالعه بازنمایی زن در فیلم سارا

برای مطالعه نحوه بازنمایی زن (سارا)، فیلم به نه اپیزود تقسیم و مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

اپیزود اول

فیلم با تیتراژ اولیه به همراه موسیقی دراماتیکی شروع می‌شود. در نمای اول سیگاری را در دستان سارا می‌بینیم (نمای اکستریم کلوز آپ). بعد از آن صورت او را با نمای کلوزآپ می‌بینیم. پرده سفید رنگ اتاق تکان می‌خورد. صدای نفس‌های سارا در میان دود سیگار شنیده می‌شود. با آمدن  زنی که عمه خانم نام دارد سارا سعی می‌کند دود سیگار را از بین ببرد. عمه به او تذکر می‌دهد که سیگار برای زن حامله خوب نیست و از ‌این جا متوجه می‌شویم که او باردار است. فضای کلی خانه با رنگ‌های طیف خاکستری نمایش داده می‌شود.

دوربین با سارا حرکت می‌کند. در‌این بخش دقت روی جزئیات را با نمایی بسیار نزدیک می‌بینیم. سارا بعد از چند دقیقه از خانه به سمت بیمارستان می‌رود. صدای عبور ماشین‌ها و شلوغی خیابان به گوش می‌رسد.سارا با دسته گل سفید و جعبه شیرینی به سمت بیمارستان می‌رود.

در نمایی که نفس نفس می‌زند دستانش را می‌بینیم که بر روی شکمش گذاشته است و بعد از آن در نمای اکستریم کلوزآپ حرکت دستها و انگشترش را بر روی نرده‌های کنار پله با حرکت اسلوموشن می‌بینیم. راهروی بیمارستان تاریک است. صدای قدم‌های سارا شنیده می‌شود. دوربین لامپ‌های پشت سرهم در سقف را نشان می‌دهد. صدای شلوغی بیمارستان به گوش می‌رسد. قبل از ورود او به اتاق صدای صحبت‌های بلند حسام با همکارش را می‌شنویم که گشتاسب است. آنها درباره کار با هم اختلاف نظر دارند و بر سر آن صحبت می‌کنند. دوربین تصاویر را با حرکت پن میگیرد. سارا بعد از مدتی به دنبال پزشک معالج حسام می‌رود. دستان دکتر با نمای اکستریم کلوز آپ عکس‌های رادیولوژی را به او نشان می‌دهد. پزشک به او می‌گوید درمان حسام خارج از کشور امکان پذیر است. در‌این بخش لبخندگذرایی را بر صورت سارا می‌بینیم که می‌تواند نشان از فکر سریعی در ذهنش باشد.

اپیزود دوم

در‌این اپیزود، در اولین نما صورت سارا را می‌بینیم که در حال معاینه چشمش است. محیط به رنگ قرمز و نارنجی است. صورت با نمای اکستریم کلوز آپ نمایش داده می‌شود. پزشک در حال معاینه چشمان سارا برای تعیین شماره عینک است و به او می‌گوید که چشمانش بسیار ضعیف شده است.در نمای بعد سارا را می‌بینیم که در خیابان مشغول راه رفتن است. صدای شلوغی خیابان به گوش می‌رسد. او بعد از طی مسیری وارد کوچه می‌شود که بافت سنتی دارد. حیاط بزرگ پر درخت خانه‌اش را رد می‌کند و به درون خانه نسبتا تاریک وارد می‌شود. صدای دخترش به همراه عمه خانم می‌آید. سارا به آنها هدیه‌هایی که خریده است را می‌دهد. بعد از مدتی صدای ورود حسام می‌آید. حسام با سارا راجع به شغل جدیدش که رئیس دایره اعتبارات بانک است صحبت می‌کند. سارا به وضوح خوشحال است. صورتش خندان است. دوربین در اکثر مواقع در‌این نماها با حرکت پن تصاویری را ثبت می‌کند. حسام به سارا دسته پولی را برای خرید لباس می‌دهد و دوربین روی آن زوم می‌کند. بعد از مدتی سارا چادر سفید می‌پوشد واز پله‌ها پایین می‌رود. صدای موسیقی آرامی ‌شروع می‌شود. صندوقخانه تاریک است. سارا در جعبه قدیمی‌ای را باز می‌کند و پول‌ها را در صندوق می‌گذارد. دوربین روی صندوق زوم شده است. سارا اندکی بعد شروع به دوختن لباس‌های عروس سفید می‌کند. عینکی بر روی چشمان سارا دیده می‌شود. بعد از مدتی کار کردن، بر روی لباس‌های سفید خوابش می‌برد و نور زیادی همه صحنه را پر می‌کند.

    در صحنه بعدی سارا در میوه فروشی محله در حال خرید است. دوربین بر روی خیار و کاهو و میوه‌ها زوم می‌کند. صدای پرنده‌های در قفس به همراه شلوغی محیط خیابان به گوش می‌رسد. دوربین دو بار پرنده در قفس را نشان می‌دهد که می‌تواند نشانی از وضعیت او در زندگی اش باشد. بعد از مدتی سارا را می‌بینیم که در حال سلام و احوالپرسی با زنی است که سیما نام دارد و از دوستان قدیمی‌ او است. آنها سمت خانه سارا حرکت می‌کنند. دوربین متحرک با آنها حرکت می‌کند. سارا درباره وضعیت بیماری حسام و قرض گرفتن آنها از پدرشان صحبت می‌کند. دوربین ثابت است.

ماشینی به سرعت از بین آن دو رد می‌شود و به لباسشان آب می‌پاشد. تصاویری از درختان و درب خانه و صدای خارج از متن سیما و سارا بر روی آنها نشان داده می‌شود. سپس وارد خانه می‌شوند. دوربین ثابت است و سوژه‌ها به سمت دوربین حرکت می‌کنند. صحبت آنها ادامه پیدا می‌کند. او در مورد کار کردن مخفیانه‌اش در طول ‌این سه سال برای نجات جان حسام با او صحبت می‌کند و او را به صندوقخانه تاریک می‌برد. سارا به وضوح هیجان زده است. نماهای ثابتی از صورت هیجان‌زده سارا در محیط کاملا تاریک نشان داده می‌شود.

در شروع این اپیزود، فضای خیابان را می‌بینیم. دوربین با نمای لانگ شات سارا و سیما را نشان می‌دهد که به سمت بانک اقتصاد، محل کار حسام می‌روند. در بانک، سیما و گشتاسب با هم روبه‌رو می‌شوند. صورت گشتاسب از دیدن سیما کاملاً متعجب است. سیما و او برای صحبت در مورد استخدام سیما به دفتر حسام رفته‌اند. در راه برگشت، گشتاسب را می‌بینیم که در یکی از اتاق‌ها منتظر آمدن سارا است. سارا با ناراحتی به او می‌گوید که هنوز اول ماه نشده است. گشتاسب او را به درون اتاق می‌برد تا با او صحبت کند. دوربین ثابت است. بعد از مدتی صحبت، گشتاسب از او می‌خواهد که از نفوذش بر روی شوهرش استفاده کند و مانع از اخراجش از اداره شود. صدایشان بلند می‌شود. سارا می‎‌رود و دوربین متحرک به دنبال او به راه می‌افتد.گشتاسب به دنبالش می‌رود. دوربین بر روی دیوار آجری ثابت می‌شود. گشتاسب او را تهدید می‌کند که در صورتی که به او کمک نکند از او و شوهرش شکایت می‌کند.

اپیزود چهارم

در نمای بعدی شب شده است. سارا سفره را می‌اندازد. صورتش به وضوح نگران و عصبی است. با خودش زمزمه می‌کندکه گشتاسب هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. حسام از سر کار برمی‌گردد. برای دخترش عروسکی خریده است. کت و شلوار ساده طوسی رنگی به تن دارد. بعد از مدتی دیالوگ حسام و سارا در مورد گشتاسب را می‌بینیم. اخبار در تلویزیون شروع می‌شود. صورت سارا بسیار نگران است. پس از مدتی سارا را با عینک به چشم و لباس سفید می‌بینیم که در حال دوختن لباس عروس است. صدای تیک تیک مداوم ساعت فضا را پر می‌کند که گذر زمان را نشان می‌دهد در حین کار قطره خون قرمزی بر روی لباس سفید می‌ریزد که می‌تواند نماد وضعیت بد روحی سارا و خطری در‌آینده باشد.

اپیزود پنجم

فردا صبح سارا را می‌بینیم که وسایل و پارچه‌های کهنه را به هم می‌زند. چند دست را انتخاب می‌کند. صدای تیک تیک ساعت می‌آید و بعد از ورود سارا به خیابان، صدای موسیقی سنتی و شلوغی جمعیت با هم ترکیب می‌شود. سارا نفس نفس می‌زند و با یک بقچه در حال عبور از بازار است. زاویه دوربین از پایین به بالا لباس عروس‌ها را نشان می‌دهد. سارا به درون یک کارگاه دوخت لباس عروس می‌رود و لباس‌ها را تحویل می‌دهد و به ازای پارچه قدیمی‌ متعلق به مادرمادربزرگش مبلغی پول طلب می‌کند. صاحب کارگاه می‌گوید نیازی به ‌این لباس‌ها نیست  و دسته چکش را می‌آورد و برای او مبلغ ۱۴۰ هزار تومان چک می‌کشد. بعد از آن سارا وارد فضای بازار می‌شود. باز هم صدای موسیقی و شلوغی جمعیت شنیده می‌شود. دوربین متحرک است و به همراه سارا حرکت می‌کند. در نمای بعدی گشتاسب را می‌بینیم. دوربین از زاویه پایین به بالا او را در حال حرف زدن به یک نفر نشان می‌دهد و بعد از آن دوربین از زاویه بالا به پایین سارا را نشان می‌دهد.گشتاسب به سرعت پایین می‌آید. سارا به او می‌گوید: پول را بگیر و سفته‌ها را پس بده. گشتاسب ماجرای جعل امضا را به سارا یاد آوری می‌کند و او را تهدید می‌کند.  نمای اکستریم کلوز آپ از آگهی ترحیم و سفته‌های جعل  شده در دستان گشتاسب نشان داده می‌شود. گشتاسپ می‌رود و سارا نفس نفس می‌زند و در کنار انبوهی از فرش‌ها که بر روی هم تلنبار شده است سرش گیج می‌رود و می‌نشیند. فضا قرمز رنگ و محو می‌شود.

     در نمای بعدی سارا در حال آماده کردن سفره شام است. چهره اش بسیار پریشان و نگران است. دوربین نمای بسیار نزدیک (اکستریم کلوزآپ) از سفره را نشان می‌دهد. حرکت دوربین به صورت پن و گاهی تیلت است. در نمایی برای تأکید بر ضعف بینایی سارا، او محتوای ظرف غذا را نمی‌بیند و بعد از زدن عینک می‌تواند مروارید کوچکی را تشخیص دهد و آن را بردارد. صدای آمدن حسام می‌آید. نور از بالا بر روی سفره شام افتاده است. تلویزیون روشن است. سارا با غذا بازی می‌کند و به حسام می‌گوید اشتها ندارد. صحبت به گشتاسب می‌رسد. دوربین ثابت روی صورت آنها تصاویری را ثبت می‌کند.

سارا و حسام بر سر گشتاسب دعوای بزرگی می‌کنند. دوربین ثابت است. در نمایی او را می‌بینیم که عصبانی و در حال کشیدن سیگار است.

در نمای بعدی خانه کاملا تاریک است و فقط صورت سارا نشان داده می‌شود. صدای اذان بلند می‌شود. سارا چادر سفید می‌پوشد. حرکت چادر سفید سارا از پله‌ها نمای زیبایی به وجود آورده است.

 نور از پنجره ی روبه رو به درون می‌تابد. فضا خاکستری و سیاه و سفید است. سارا شروع به نماز خواندن می‌کند. دوربین بر روی او  فوکوس می‌شود. در نمای بعدی  خیابان دیده می‌شود. آب در جوی وسط کوچه می‌درخشد. صدای قدم‌های سارا بلند است.گشتاسب همان حوالی منتظر اوست. با او درون خانه می‌رود. سارا می‌ترسد. گشتاسب نامه کارگزینی را به سارا نشان می‌دهد. دوربین ثابت است.گشتاسب با حرکت عصبی دور درختی در خانه سارا می‌چرخد و پوزخند می‌زد و به او می‌گوید تصمیم دارد ماجرا را به حسام بگویند. بعد در آب حوض که چند ماهی قرمز رنگ  در آن حرکت می‌کنند صورتش را می‌شوید. در طول حرکت  تهاجمی‌گشتاسب به طرف سارا قطره‌های آب به بیرون  پاشیده می‌شود. سارا عقب عقب می‌رود و دوربین ترسش را نشان می‌دهد. دوربین متحرک است.گشتاسب به سارا می‌گوید: تو باید کاری کنی که من به عنوان معاون به بانک برگردم. سارا داد بلندی می‌زند. دوربین نمای بسیار نزدیک از صورتش می‌گیرد. لحن گشتاسب  تمسخر آمیز است و به سارا می‌گوید: کاری از دستت بر نمی‌آید. باید با قرص خودت را راحت کنی.

اپیزود ششم

نور طبیعی روز فضا را پر کرده است. صورت سارا بسیار نگران است. پس از رفتن گشتاسب سارا به بیرون از خانه می‌دود و در خیابان به دنبال تاکسی می‌گردد. دوربین نمای لانگ شات می‌گیرد. صدای آژیر آمبولانس به گوش می‌رسد. سارا با عجله به سمت خانه سیما می‌رود. او در حالی که نفس نفس می‌زند به سیما می‌گوید : اگر برای من اتفاقی افتاد تو شاهد باش. سیما او را آرام می‌کند. سارا ماجرای جعل امضا و قرض از گشتاسپ را به سیما می‌گوید. بعد از مدتی فضای خارجی نشان داده می‌شود. سیما و سارا  با هم به سمت اداره حسام می‌روند و به دنبال نامه‌ها می‌گردند. دوربین متحرک است. صدای آژیر ماشین پلیس می‌آید. سیما به سمت اتاق گشتاسب می‌رود. در اتاق چرخی می‌زند و منتظر آمدن او می‌شود. سارا بسیار پریشان و بدحال است و سرش گیج می‌رود و روی صندلی از حال می‌رود. منشی حسام برای او آب می‌آورد. بعد از ‌این دیالوگ گشتاسپ و سیما راجع به گذشته‌شان تصویر می‌شود. در بخش مهمی ‌از صحبت‌هایشان گشتاسپ به سیما می‌گوید: ‌آیا می‌خواهی نامه را پس بگیرم؟ سیما که به نظر می‌رسد نقش مهمی ‌در پیشبرد داستان داشته باشد می‌گوید: نه بگذار ‌این دو نفر خوب یکدیگر را بشناسند!  بعد به سمت سارا برمی‌گردد و به او می‌گوید: بهتر است حقیقت را به شوهرت بگویی.

 اپیزود هفتم

در صحنه بعد سارا را می‌بینیم که با سبد میوه به حیاط خانه می‌رود. او به سختی وسایل را بلند می‌کند و نفس نفس می‌زند. بعد از آن دوربین بر روی دستان سارا که در حال غذا پختن است زوم می‌کند. صدای مداوم تیک تاک ساعت می‌آید. نمایی از ساعت نشان داده می‌شود. چهره سارا به شدت نگران است.  در نمای بعد شب شده است. صدای موسیقی شادی در خانه پخش می‌شود. خانه شلوغ است. نمای لانگ‌شات از خانه با لامپ‌های روشن نمایش داده می‌شود و بعد از آن فضای داخل خانه و دختران کوچک که می‌رقصند نشان داده می‌شود. سارا چادر رنگی پوشیده است. سیما می‌آید و با او روبوسی می‌کند و با هم به آشپزخانه می‌روند و راجع به ماجرا صحبت می‌کنند. ساعت، نه و چهل و پنج دقیقه را نشان می‌دهد. حسام دیر کرده است. بعد از مدتی حسام می‌آید و جمعیت در بدو ورود او را  برای رقص می‌برند و با هم کردی می‌رقصند. سارا به او نگاه می‌کند و با خود زمزمه می‌کند ‌آیا ممکن است که او آنقدر وارسته باشد که حقیقت را فهمیده باشد و من را بخشیده باشد؟ حسام به آشپزخانه می‌آید و با سارا راجع به کار صحبت می‌کنند. او راجع به نامه‌ها از حسام می‌پرسد و حسام می‌گوید هنوز نامه‌ها را باز نکرده است. سارا با خودش زمزمه می‌کند که خدا را شکر هنوز تا فردا وقت باقی است

    نمایی از صورت سارا نشان داده می‌شود و قطره اشک کوچکی از گوشه چشمانش فرو می‌ریزد و او خیلی آرام حرکت رفت و برگشتی را انجام می‌دهد. فضا  قرمز و محو می‌شود.در نمای بعدی که صبح است خانه به هم ریخته است و دوربین به صورت پین حرکت می‌کند و تصاویر را ثبت می‌کند. او در حال آماده کردن صبحانه است. برای حسام که دیرش شده است لقمه‌ای می‌گیرد. حسام می‌رود. سارا در حال تمیز کردن ظرف و ظروف است و دوربین بر دستان او زوم می‌کند. در‌این بخش سارا دیالوگی با خود دارد که از کتاب اصلی وام گرفته شده است و می‌گوید: اگر لحظه‌ای  به من برگردی و نگاه کنی همه چیز درست می‌شود ! سارا همچنان کار می‌کند و عرق می‌ریزد. صدای زنگ ساعت می‌آید. نگاهش بسیار نگران است. چندین بار به ساعت نگاه می‌کند. صدای رعد و برق بلند می‌شود که با تیک تاک ساعت محیط دلهره آوری را می‌سازد. دوربین چندین بار نمایی از تلفن را نشان می‌دهد.زمان می‌گذرد و شب می‌شود. باران شروع به باریدن می‌کند. سارا همچنان  منتظر است. فضای خانه تاریک است. رعد و برق می‌زند. صدای تیک تاک ساعت ادامه دارد. ساعت ۱۲ شده است. سارا تلفن را برمی‌دارد و به حسام زنگ می‌زند و می‌گوید: چرا به خانه بر نمی‌گردی؟ حسام با لحنی بسیار تندی به او می‌گوید: من دیگر پایم را درآن خانه نمی‌گذارم. او به سمت اداره حسام می‌رود. نمای بسیار بازی از شب نشان داده می‌شود. دوربین حرکت سارا را دنبال می‌کند. صدای قدم‌های  او بلند است. نفس نفس می‌زند. سارا به سمت اتاق حسام می‌رود. در اتاق حسام نیمه باز است. از زیر در نور بیرون می‌آید. حسامپشت میز نشسته است. چهره اش عبوس است. با لحن بسیار بدی با سارا صحبت می‌کند. او را سرزنش می‌کند و او را بی مسئولیت می‌خواند‌. در بخشی ازصحبتشان حتی به  او سوء ظن دارد. دعوایشان بالا می‌گیرد. کم کم صدای حسام اوج می‌گیرد و اکو پیدا می‌کند. حسام  می‌گوید در خانه من باقی می‌مانی اما اجازه نمی‌دهم به دخترم  نزدیک شوی.‌ تو لیاقت نگهداری از او را  نداری. آنها  به خانه می‌روند. تصویر تاریکی از خانه نشان داده می‌شود. آبی کمرنگی نیز دیده می‌شود.

اپیزود هشتم

در نمای بعدی صبح شده است. او روی مبل خوابش برده است. با خستگی بلند می‌شود. حسام راننده اداره را رد می‌کند و به اداره نمی‌رود. نمای بعدی وقت ناهار است. ‌سارا در حال چیدن سفره ناهار است. حسام جوابش را  نمی‌دهد. زمان همچنان می‌گذرد و در نمای بعد صبح شده است.گشتاسب و سیما با شیرینی و گل به خانه سارا می‌آیند.گشتاسب از سارا معذرت خواهی می‌کند. ‌دوربین متحرک با او حرکت می‌کند.گشتاسب به طبقه بالا می‌رود و نامه‌ای را به حسام می‌دهد که در آن معذرت خواهی کرده است. سفته‌ها را هم به او برمی‌گرداند. او دلیل ‌این کارش را رابطه عاشقانه‌اش با سیما معرفی می‌کند

اپیزود نهم

بعد از رفتن آن دو، حسام سارا را صدا می‌کند و به او با لحن بسیار خوشحالی می‌گوید : من نجات پیدا کردم. سفته‌ها را از سارا پس می‌گیرد و پاره می‌کند و نفس راحتی می‌کشد. بعد از آن دستش را به سمت سارا دراز می‌کند. لحن صدای سارا عصبانی است. با صدای بلند به او می‌گوید: در تمام ‌این مدت تو و پدرم به من ظلم کردید. نور از پنجره پشت به آنها می‌تابد. بعد از دعوا سارا به او می‌گوید: می‌خواهم تو را ترک کنند و بیشتر فکر کنم. حرکت دوربین به صورت پن است. سارا وسایلش را جمع می‌کند و برای گرفتن تاکسی عینک می‌زنند و در‌این صحنه است که حسام متوجه می‌شود که سارا عینکی شده است. تا قبل از آن متوجه موضوع نبوده است. سارا به او می‌گوید: من دیگر تو را دوست ندارم. در نمای بعد، صورت سارا را از فاصله بسیار بالایی می‌بینیم. بعد از مدتی که وسایلش را جمع کرد دخترش را برمی‌دارد و با تاکسی به سمت خانه پدرش می‌رود. حسام‌ به دنبال او می‌دود اما بی فایده است. سارا حسام را ترک می‌کند. موسیقی پایانی شروع می‌شود.

     با مطالعه جزییات رفتار شخصیت سارا، تحت سلطه قرار گرفتن زیرگفتمان غالب مردسالاری حاکم به وضوح مشخص می شود. سلطه ای که در واکاوی ارتباط بین شخصیت‌های داستانی نمایان می‌شود اما با تصمیم ناگهانی او که خود به دلیل تحول عمیق روانی در اوست، صحنه به نمایشی از تلاش زن برای شکستن ایدیولوژی غالب تبدیل می‌شود.

بازنمایی سارا در جهت نشان دادن زنی از طبقه متوسط است که درگیر و تحت سلطه نظام غالب مردسالاری است و تنها به دلیل حوادث تاثیرگذار اخیر در زندگی اش، قدرت درک وضعیت حقیقی اش را می‌یابد و تصمیم به تغییرمی گیرد. استفاده از عناصر  اقتباسی چون سیگار کشیدن مخفیانه سارا، ساخت اپیزود بیمارستان که در منبع وجود ندارد، ضعف بینایی شدید سارا به دلیل کار مداوم، صندوق خانه خانه سارا، سفره شام بر روی زمین، صدای تیک تاک مداوم ساعت، انبوهی از فرش‌های رنگارنگ در فضای بازار، موسیقی سنتی ‌ایرانی، صدای اذان و مواردی از ‌این دست از موارد استفاده از عناصر بومی در اثر اقتباسی است.

    سارا زنی متعلق به طبقه متوسط ایرانی است که تنها در پرداخت، با شخصیت زن در منبع اقتباسی تفاوت دارد و در کلیات درگیر مسایل مشترکی با اوست و با تصمیم درباره کنشگری و انتخاب برای تغییر در زندگی، درگیر مسائل مشابهی از جمله از دست دادن امنیت خانوادگی و اجتماعی خود در جامعه می‌شود.

 از سویی نیز مطالعه حاضر برتری عملکردهای اقتصادی سیاسی اجتماعی مردان در مقایسه با زنان و دایره وسیعتر مردان برای تصمیم‌گیری و آسیب پذیری کمتر آنها را نشان می‌دهد.

منابع

امینی، اکرم (۱۳۸۹). بازنمایی زن در تبلیغات تجاری ایران و جهان، کتابداری، ارشیو و نسخه پژوژه،کتاب ماه علوم اجتماعی، دوره جدید، اردیبهشت، شماره ۲٫

بهارلو، عباس(۱۳۸۳). تاریخچه‌ی اقتباس ادبی در سینمای ایران، نشریه فرهنگ وهنر، فارابی، شماره ۳۱، ۳-۱۱٫

جیمسن، فردریک و همکاران(۱۳۸۳). نظریه فیلم: مجموعه مقالات، فصلنامه‌ی فلسفی،ادبی، فرهنگی ارغنون، شماره ۱۸٫

قره شیخلو، علیرضا.وفایی، مهدی(۱۳۸۵). داریوش مهرجویی نقد آثار از بانو تا مهمان مامان. تهران، ایران: انتشارات هرمس.

محمدپور، احمد، ملک صادقی، مریم، علیزاده، مهدی(۱۳۹۱). مطالعه نشانه شناختی بازنمایی زن درفیلم های سینمایی ایران (مطالعه موردی: فیلم های سگ کشی، چهارشنبه سوری، کافه ترانزیت)، علوم اجتماعی، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره ۲۹،علمی-پژوهشی.

نویسنده : آیدا رادنیا