دوقلوها / درباره سه گانه دوقولوها آگوتا کریستوف
دوقلوها، وقتی همهی آدمها بالفطره نویسندهاند . شمار کشتههای جنگ جهانی دوم در خوشبینانهترین حالت ممکن حدود ۸۰ میلیون نفر است. ۸۰ میلیون مُرده و باقی بازماندهگان محکوم به زندهگی. زندههای به ظاهر و مجبور به تحمل دردهای به مراتب بزرگترِ ویرانی، مهاجرت، بیخانمانی و البته بحران تنهایی و بیهویتی! و درمان این دردها برای آگوتا کریستف گریخته از توحش جنگ در مجارستان، نوشتن داستانی است در سه جلد با نام دوقلوها.
سه گانهی دوقلوها مینیمال شروع میشود آنطور که به ذائقهی نوجوان ۱۰ ساله هم خوش بیاید، کمکم زهرش را میریزد و فلسفی و مبهم، آنطور که حسابی اوقات خواننده را تلخ کند، تمام میشود.
جلد اول: دفتر بزرگ
هیچ اسمی وجود ندارد. نه آدمها نه مکانها! داستان را راوی کمتر خواندهشده و جذاب “ما” روایت میکند. دو کودکی که نامشان را نمیدانیم، دو کودک بازمانده از و مانده در جنگ. فراری از مردم و پناه برده به هم.
“ما” نام ندارند ، باهوشاند و میدانند که اگر میخواهند زندهبمانند باید قوانین جنگ را بدانند. باید بتوانند وقت گرسنهگی دزدی کنند و وقت تهدید شدن آدم بکشند و دروغ گفتن! باید درست دروغ گفتن را یاد بگیرند. انسانیت جنازهی روی دست بازماندهگان جنگ است که باید دفناش کنند. سادهترین کلمات، روانترین جملهها با ریتم تند، خواننده را با دنیای دوقلوها همراه میکند که به سرعت دارند بزرگ میشوند.
جلد دوم: مدرک
حالا انگار رفتهرفته آگوتا کریستف زبان فرانسهاش بهتر شده. میتواند به وقتاش داستان را کمی بپیچاند و خواننده را معلق کند! حالا میدانیم دوقلوها لوکاس و کلاوس بودند که از هم جدا شدهاند. داستان را دانای کل روایت میکند کمی کندتر و با جزییات بیشتر. تعداد شخصیتها در جلد دوم زیاد میشود. جنگ همه جا هست. توی همهی خانهها و همهی اتاقها. میشود برای هر کدام از این آدمها یک کتاب نوشت و البته همه در حال نوشتناند. آگوتا کریستف نسخهای که برای خودش جواب داده را برای همهی آدمهای در جنگ تجویز میکند. برای مرد و زن و پیر و کودک. تنهاییِ آدمهای دوقلوها با عشق و سیگار و الکل کش میآید… باید بنویسند تا چارهی دردشان بشود.
جلد سوم: دروغ بزرگ
خب! همهی داستانهایی که شنیدهای دروغ بودهاند و قرار است از اینجا به بعد هم دروغهای دیگری بخوانید شاید بزرگتر. البته میشود یک داستان را هزار بار و به هزار شکل روایت کرد و هر بار دروغ تازهای گفت! زمان در دروغ بزرگ عقب و جلو میشود، راوی گاهی لوکاس و گاهی کلاوس است و از همه بدتر اینکه دوقلوها شبیه هم نیستند و به راحتی میتوانند برادر بودنشان را انکار کنند و برای همیشه از هم دور بمانند و حرص خواننده را دربیاورند.
دو قلوها سند این ادعای همینگوی است که جایی میگوید بهترین کارآموزی برای یک نویسنده دوران کودکی ناشاد است. آگوتا کریستف با آن چهرهی دوستداشتنی و آراماش در جلد سوم از خواننده انتقام دردهای کشیده را میگیرد. از همهی کسانی که قرار است این روزها را نبینند و صد سال بعد کتاب را دست بگیرند و برای خودشان چای بریزند و خیال کنند میشود از جنگ به آن بزرگی هم جان سالم به در برد و کتاب نوشت. نه نمیشود. خرابیهای جنگ رشدمیکنند، ویرانی راه رسیدن به قلب و ذهن آدمهای زندهمانده را میداند. کشتن، شاید کوچکترین جنایتیاست که در جنگ اتفاق میافتد. جنگ اگر مهربان باشد و اجازه بدهد کسی زندهبماند، حتمن میل به زندهگی را از او خواهد گرفت.
نویسنده : ریحانه نعمتی