در خلال جنگ / زنده باد مرگ / نقدی بر ساخته آمنابار

در خلال جنگ باشکوه ترین ساخته آلخاندرو آمنابار در کارنامه سینمایی او است . این اثر که در ژانر زندگی نامه به بهترین وجه دراماتیزه شده ، توانایی های کارگردان در بازسازی تاریخ بر پرده سینما را به خوبی نمایان می کند . «در خلال جنگ» نه تنها مهمترین فیلم اسپانیا در سال ۲۰۱۹ به شمار می رود بلکه صلح طلبانه از منافع ملی دفاع و عنصر تبعیض نژادی بین جوامع مختلف بشری را محکوم می کند . آمنابار که علاوه بر کارگردانی ، اکثرا خود فیلم نامه و موسیقی آثارش را تهیه می کند با ساخت این اثر بار دیگر ثابت کرد که مولف هنگام حضور در همه حوزه های هنری می تواند پتانسیل هرمونوتیک در سینما را افزایش دهد .

پرچم دو رنگ ، پروپاگاندا

تههیج سربازان به وسیله پروپاگاندایی که فرماندهان بیگانه برای تسخیر سیاسی یک ملت به وجود می آورند به خوبی در این اثر به نمایش گذاشته شده است . علاوه بر آن که میزان سن : طراحی صحنه و لباس ، نورپردازی و اصلاح رنگ و دکوپاژ برای مخاطب این امکان را فراهم آورده اند که در هر فرم یک نقاشی را مشاهده کند دیالوگ ها و موسیقی نیز به خوبی تعلیق و بار دراماتیک داستان را افزایش داده اند و این گونه است که موضع کارگردان نسبت به چنین رخداد تاریخی اهمیت پیدا می کند . نویسنده بزرگ اسپانیا به همان اندازه که بر رعایت قواعد و دستور زبان کشور خود تاکید دارد بر متن و محتوای آثار دقت می کند و در سکانس های پایانی با خواندن نامه ای از همسر شهردار برای دفاع از اندیشه خود به سخنرانی می پردازد . هنگامی که سرباز پرچم پیشین را با پرچم دو رنگ تعویض می کند و فرمانده از سرباز می خواهد که سرود بخواند به خوبی می توانیم این پروپاگاندا را لمس کنیم چرا که در سکانس های بعدی سربازان با اجتماع جلوی ساختمان فرماندهی فریاد «زنده باد مرگ» سر می دهند که شعار ویژه بیگانگان است .

حیوانات کاغذی

عادات آقای اونامونو به عنوان یک نویسنده بزرگ و روشن فکر مخاطب را به کشف درونیات وی می رساند . این عادات ب از طرف فرمانده مورد تمسخر قرار می گیرند او در سکانسی روشن فکران را انسان هایی عنوان می کند که با پناه گرفتن در اتاق مطالعه شان و بازی کردن با کلمات سعی در اصلاح جهان دارند و امثال خود را آدمهایی حاضر در کارزار می داند . ساخت حیوانات کاغذی برای آقای نویسنده به پناهگاهی عصبی تبدیل شده است و او برای فرار از مهلکه مشغول چنین کاری می شود . اثر بسیار زیبا درگیری دو روشن فکر بر سر سوسیالیسم و کومونیست را نشان داده است . با ایجاد یک چشم انداز هنگامی که آن دو در حال مباحثه جدی هستند نگاه موافق هر دوی آنان به موضوع را به نمایش می گذارد اما دلیل بحثشان تنها تفاوت سنی است که روشن فکر جوان قدرت مانور و رسیک پذیری بالاتری نسبت به اونامونوی تحلیل رفته دارد . در راه بازگشت نیز این روشن فکر جوان است که از سوی بیگانگان مورد دستگیری و ضرب و شتم قرار می گیرد و نویسنده با عنوان نام خود نمی تواند کاری از پیش ببرد . پس او که سخت درگیر احساست گذشته است و به نوه خود می گوید روزی من هم مانند تو کسی را که مادر صدایش می کردم از دست دادم ، با تصمیم به سخنرانی در حضور اسقف و فرمانده در سکانس های پایانی نهایت قدرت خود را برای جلوگیری از جنگ داخلی نشان می دهد .

بی نهایت

«در خلال جنگ» مواجهه وطن پرستانه مولف نسبت به جغرافیا و جامعه خود نیست . بلکه این اثر مفهومی بزرگ به عنوان جلوگیری از تکرار تاریخ را عنوان می کند که به ساده ترین لحن بیان می شود . آلخاندرو آمنابار به خوبی از موضع مخاطب در برابر چنین آثاری اطلاع دارد چرا که عموما مولف در شرایطی مشابه ولع خاصی برای نمایش چهره هیتلر و استفاده از او به عنوان ارزش یک اثر سینمایی پیدا می کند اما آمنابار با بهره گیری از تاثیر چهره او بر فرماندهان آلمانی از عنصر تطبیق در سینما به خوبی استفاده کرده است . سینما در عین حالی که می تواند بارها و بارها داستانی را از زوایای نا محدود روایت کند قابلیت تطبیق و تلفیق شدن در تصاویر و داستان ها را دارد . هنر مانند شمردن اعداد ریاضی انتهایی ندارد و سینما مجموعه ای از بی نهایت ها است .

سلیقه

آمنابار به معنای واقعی کلمه فیلم سازی است مستقل ، نه از نظر سیاسی – اجتماعی بلکه از نظر نوع اندیشه و سلیقه . وی که در کارنامه خود آثاری مانند : دیگران و دریای درون را دارد و همایون ارشادی در آگورا برایش بازی کرده تماما آنچه را به مخاطب نمایش می دهد که باب طبع خود است . «درخلال جنگ» از آن دست فیلم هایی است که بر این گفته از آلفرد هیچکاک که فیلمی خوب است که اگر صدا را از آن حذف کنیم باز هم داستان گو باشد ، صحه می گذارد . موسیقی و صدا در این اثر مکمل میزان سن ، بازی ها و تدوین هستند و این امر باعث می شود که مخاطب قبل از هر احساس دیگری سینما را تجربه کند .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی