حقیقت و عدالت / نقد توصیفی فیلم / دیگر شاخه بر پنجره در نمی زند

حقیقت و عدالت ساخته تنل توم فیلمی انقلابی است که شخصیت انسان را بیش از هر روانشناسی مورد واکاوی قرار داده است . در این اثر بیننده با یک ویژگی ضد قهرمانانه از انسان روبه رو می شود . تجربه هایی که به مرور باعث حس انتقام جویی و حذف می گردند . این تجربه ها مانند برف بر افکار آدمی می نشینند و آرام آرام بر روان او نفوذ می کنند . دوربین آندرس را به عنوان شخصیت اصلی فیلم در نظر دارد اما باید توجه داشت که ضد قهرمان ، پیرو ، کاراکتری است که از خود و دیگران شخصیت می سازد .  

*دره

آندرس همراه با همسر خود به تازگی وارد دره شده اند . پیرو با بیان اینکه ساکنین قبلی را فراری داده است به آنان اخطار می دهد . اما اندرس سعی دارد با طبع بلند طرح رفاقتی با او بریزد . پیرو در تقسیم خندق میان دو زمین ثابت می کند که غیر قابل نفوذ است و … . همسر آندرس بدور از تزویر ، مهربانی خاص خود را نسبت به همسایه ، پیرو ، نشان می دهد . در حالی که بچه ای به بغل دارد با آواز خواندن خوک ها را که وارد زمین همسایه شده اند فرا می خواند و این واقعه تاثیر بسیاری بر ذهنیت او نسبت به آندرس می گذارد اما طولی نمی کشد این تاثیر با مرگ وی در اثر تلاش به دنیا آوردن پسر برای آندرس از بین می رود . داستان ساختار محکمی دارد . اگرچه شخصیت یوس ظرفیت بیشتری برای پرداخت داستانی دارد . بیننده او را انسانی افسرده از تمسخر ها و ظلم های دیگران می بیند که همواره طنابی دور کمر خود بسته و آماده خود کشی است . در طی این جریان است که با همسر خود ازدواج می کند . مولف جهان کاملی برای رشد و تحلیل شخصیت انسان خلق کرده است که این جهان از ابتدایی ترین شیوه زندگی ، کار بر روی مزرعه و دامداری ، سرچشمه می گیرد .

*گاو

در سکانس ابتدایی فیلم می بینیم که آندرس موفق می شود گاو را از گِل و لای بیرون کشد . این سکانس نماینده تفکر مولف است . انسان اگر به جای تلاش برای از بین بردن رقیب به نجات زندگی خود فکر کند پیروز می شود . به تلاش های بی اثر آندرس توجه کنید : رقابت با پیرو و محکوم کردن او در دادگاه – نفرتی که از سگ او به دل می گیرد – مطالعه انجیل – تلاش برای جابه جایی سنگ بزرگی که گوشه ای از مزرعه را پوشانده است و … . بیننده با تماشای چنین داستانی ناخودآگاهانه درک می کند تلاش برای تغییر محال است اما تلاش برای نجات و صلح اخلاقی و انسانی است . ساختار کلاسیک «حقیقت و عدالت» نه مخاطب را خسته می کند و نه زده . از دل پیرنگ فیلمنامه است که خرده پیرنگ ها روایت می شوند و ضد قهرمان نزول می کند . شخصیت ها به همان اندازه که وابسته به تغییر اخلاقی آندرس هستند با انتخاب خود بر زندگی او تاثیر می گذارند . همسر یوس به سفارش همسر آندرس از فرزندان او مراقبت می کند و این سفارش به تدریج تبدیل به علاقه ای ناخودآگاهانه در او می شود . آنچه بیشتر از هر موثر دیگری بر روان آندرس ، یوس و پیرو تاثیر می گذارد نگاه و قضاوت اهالی دره است . هنگامی که پیرو به آندرس می گوید دختر او با پسرش قرار ملاقات می گذارد آندرس نه از روی جهالت بلکه از بابت آنکه در یک مکان عمومی این مسئله از سوی پیرو عنوان شده است به او حمله ور می شود . و به تدریج این مسئله تبدیل به خودخواهی و جهالت می شود . همانگونه که در رهسپاری پسرش به خدمت هفت ساله می فهمد فرزند هیچ میلی به بازگشت و زندگی با او ندارد . آندرس نمونه کامل از انسانی بازنده است . بهترین سالهای زندگی با همسر خود را در تلاش برای بجای گذاشتن وارث گذراند و اکنون هیچ وارثی ندارد ، در این جا این گفته راسل صدق می کند : از خودتان انسانیت به جای بگذارید و گرنه تولید مثل را هر حیوانی بلد است . آندرس گاوی است که در گِل فرو رفته است اما کسی نیست او را بیرون بکشد یا خود این اجازه را نمی هد ؟

*درخت

هنگامی که با دختر خود در حال مشاجره است متوجه می شود درختی در اثر جریان باید شاخه اش با پنجره برخورد می کند . با عصابیت از خانه خارج شده و شاخه را می شکند . در این جا بیننده با نمونه کاملی از روان نژندی های انسانی رو به رو است . انسانی که به جای بخشش که باعث فراموشی و آرامش روانی می شود تصمیم به حذف عامل می گیرد . این ویژگی مهمترین وجه ادبی سینمایی «حقیقت و عدالت» است . شخصیت در طول داستان سعی در حذف رقیب دارد . این تاری فاسد اخلاقی مانند بهمن دایره وار رشد می کند . داستان نمایشی است از یک انسان متدمن که به مرور فرهنگ و تمدن خود را از دست می دهد . نماهای زیبای دوربین ، فیلمنامه ای بی نقص ، میزان سن درخور و بازی های یک دست بازیگران اثری هنری را خلق کرده است که تقریبا در حال فراموشی از سوی علاقه مندان به سینما است . این فیلم با قدرت به یکی از مهمترین آثار سینمایی تبدیل شده است که تماشای آن از نظر ساختار درس بزرگی برای دانشجویان سینما است و از نظر محتوا یک روانکاوی بزرگ است . رجوع به خود با تماشای این اثر در نزد مخاطب افزایش می یابد . کاتارسیس ابعاد گسترده ای دارد اما مهمترین و زیباترین آن رجوع به خود است که بیننده با تماشای صعود و نزول شخصیت تصمیم به بازنگری می گیرد .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی