جدال شک و ناتوانی / یادداشتی برای فیلم کوتاه زندگی مجازی ، امیرمحمد جدیدی
جدال شک و ناتوانی اتفاقی است که یکسره از عقب ماندگی فرهنگی جامعه نامتمدن فرهنگی ایران نشات می گیرد . به نظر من فیلم کوتاه «زندگی مجازی» ساخته امیرمحمد جدیدی نه از منظر سینمایی بلکه به واسطه تالیف و اقتباس از جامعه تا حد زیادی عقب ماندگی فرهنگ ایرانی را به چالش کشیده است .
لیوان خالی
همواره دغدغه فرم را داشته ام اما این بار با فرمی پوچ مواجه شدم . برای باز شدن این مسئله با استفاده از مثالی فرم را توضیح می دهم . اگر شما بخواهید به انسانی آب دهید (مشخصا انسان و نه حیوان) قاعدتا باید ظرفی برای انتقال آب مورد نظر داشته باشید و نمی توان آب را مستاصل در هوا روانه کرد تا وی از آن استفاده کند . در هنر ظرفی (لیوان) که برای انتقال آب استفاده می شود همانند فرمی است که به محتوا سر و شکل داده و باعث ایجاد انگیزه به مخاطب برای دریافت و استفاده از آن خواهد شد .
اولین مسئله اینجا است که مولف باید فرم مورد نظر را انتخاب کند سپس محتوا (که همان آب باشد) را در آن جای دهد . انتخاب محتوامتناسب با فرم یک از چالش هایی است که متداوما میان مولف و مخاطب بوده است . درواقع اگر مخاطب اثر شما را خارج از سلیقه خود شمارد نشان از این دارد که فرم مولف را نپذیرفته و لیوان را از دست شما دریافت نخواهد کرد .
ماکت
جدال شک و ناتوانی در فرم فیلم کوتاه «زندگی مجازی» اتفاق نمی افتد بلکه در محتوای آن گنجانده می شود . این اثر از معدود کارهای دانشجویی است که دارای فرم انتخابی درستی است اما در این فرم محتوای جذابی ریخته نشده است .
در واقع آبی که به مخاطب تعارف کرده است نه شور است و نه شیرین ؛ تنها ته مانده ای از بقایای جامعه ای است که نسل جوان و پر انگیزه خود را فراموش کرده است .
بنابراین در درجه اول باید به به مولف امیرمحمد جدیدی تبریک گفت به خاطر استعداد خوبی که در برقراری فرم برای یک اثر هنری دارد و در درجه دوم باید نیاز به مطالعه و تماشای آثار هنری را پیشنهاد داد چرا که راه استعلایی هنر تجربه است و بس .
من به عنوان مخاطب دلیل رابطه ای که همسر با مرد دیگر برقرار می کند را نمی فهمم نه فضای مجازی ذکر شده در اثر این اجازه را به مخاطب داده است و نه فرم این امکان را ایجاد می کند .
جدال شک و ناتوانی میان محتوای تاریخ گذشته و فرمی است که می تواند نوید بخش آینده درخشان مولف در این اثر باشد .
نویسنده :علی رفیعی وردنجانی