به پیش / نقد محصول مشترک پیکسار و دیزنی / جادوی فرهنگ

به پیش محصول مشترک کمپانی دیزنی و پیکسار یک انیمیشن سرحال و کوبنده است . دن اسکنلون با تسلط بر کنکجاوی و ترس رده سنی نوجوان و جوان توانسته اثری خلق کند انگیزه بخش و سازنده . با توجه به این که یکی از ایراداتی که به غلط بر فرهنگ غرب و مشخصا آمریکا وارد می شود از هم گسیختگی خانواده و عدم تعاریف درست از ارتباطات نسبی و کاری است این انیمیشن به خوبی نشان می دهد جامعه غرب علاوه بر عبور از کج اندیشی ها توانسته ارزش گذاری درستی بر ریشه خود داشته باشد . تمدن نیز این چنین بروز می یابد اگر چه به عقیده نیچه امید یکی از هزاران افسارگسیختگه هایی است که زئوس برای شکست دادن انسان آزاد کرده اما می توان با تعریف جدیدی از آن نگاه ویژه ای به این انیمیشن امیدوار کننده داشت .

تفکر سایه ای از احساسات ما است ، سیاه تر ، تهی تر ، ساده تر

این گفته نیچه را به خوبی می توان در مضمون این انیمیشن لمس کرد . با توجه به این که انیمیشن تنها جایی است که می توان مضمون ساخت باید به این نکته اشاره کرد که احساسات در آن همواره آن طور که بیننده انتظار دارد بروز پیدا نمی کنند . به عنوان مثال در انیمیشن «به پیش» بیننده با شخصیت قهرمان قصه مسئله را حل می کند اما در آخر قهرمان واقعی برادر او است که همواره به عنوان شخصیتی خراب کار شناخته شده است . نکته ویژه که نه تنها این اثر بلکه هر انیمیشن دیگری را به رسالت خود نزدیک می کند اشاره به جادو و تاریخ است . در سینما هر اندازه به طور رئالیستی جادو را بیان کنیم مخاطب هرگز باوری نسبت به جادو های انجام شده ندارد ، در این زمینه می توان سری آثار هری پاتر را مثال زد که حتی مخاطب هدف (رده سنی نوجوان و جوان) نیز پس از رسیدن به بلوغ به افکار خود می خندند . اما باید اعتراف کرد انیمیشن ذاتا اثری جادویی است که در آن همه چیز بر اساس احساسات پایه گذاری و محاسبه می شود . تفکر نیز در انیمیشن به صورت احساسی مطرح می شود و از منطق خام سینمایی بدور است .

بال های سوخته

داستان به خوبی شخصیت های خسته از یک زندگی ماشینی را طرح می کند بدون آنکه به آن اشاره ای داشته باشد . به عنوان مثال کاراکتر افسر پلس که به صورت مرد اسب نما طراحی شده است به سختی از وسیله نقلیه استفاده می کند و هرگز از وضعیت موجود ابراز رضایت نکرده است اما در سکانس پایانی می بینیم که پلس با استفاده از قدرت حیوانی (پاهای قوی یک اسب) برای انجام ماموریت می شتابد . کاراکتر دیگر ، آشپزی است که در یک خانه جادویی اکنون مشغول سرویس دهی به مراجعان است و مدت زیادی توانایی های خود ر ا فراموش کرده است .  بیننده هرگز او را که یک عقرب بال دار است در حال استفاده از بال های خود نمی بیند مگر آخرین سکانس ها برای نجات دو برادر از دست طلسم قرمز و فرو بردن شمشیر در قلب او . و همچنین موجودات کوچکی که از بالهاشان هنگام ترس از مرگ استفاده می کنند و از برخورد شدید با آسفالت اتوبان که به وسیله یکی از آن دو برادر منجرف شده اند جلوگیری به عمل می آورند . علاوه بر همه این ویژگی های داستان فیلم مانند سقوط یک بهمن هرچه به جلو می رود گسترده تر می شود . با بروز ویژگی های جدیدی که از شخصیت ها می بینیم می توان تا پایان امیدوار بود که هرگز چیزی در آن تکرار نخواهد شد حتی هنگامی که برادر بزرگتر ماشین خود را که به آن وابستگی دارد به سنگ ها می زند تا جلوی نفوذ پلیس ها را بگیرد در می یابیم ماشین از رده خارج در حال پرواز به سوی رسالت خود است .

ترس و کنجکاوی

مولف به خوبی با این دو ویژگی نوجوانان مخاطب را پای داستان خود می نشاند . شخصیت ها خود را به آب و آتش می زنند تا نیمه کامل نشده پدر را با یافتن الماس مورد نظر و جادو تکمیل کرده و او را ببینند . در این راه اتفاقات داستان را می سازد و نه پیرنگ اصلی . یکی از مهم ترین ویژگی هایی که انمیشن «به پیش» را یک اثر ویژه در این ژانر می کند این است که خرده پیرنگ ها مانند یک ضد قهرمان از قدرت بیشتری برای نمایاندن خود برخوردارند . مخاطب به همان اندازه که برای دیدن پایان داستان که از آن حدس های درستی می زند لحظه شماری می کند برای حل مسائل پیش روی دو برادر نیز متفکرانه اثر را زیر نظر می گیرد اما سرعت رویدادها اجازه درگیر شدن به مخطاب را نمی دهد . فیلم با سرعت زیادی اطلاعات بالایی را به مخاطب می دهد که ممکن است کمی آشنا به نظر رسند اما کاربرد و زمانشان هرگز در دیگر آثار دیده نشده است . شخصیت اصلی داستان با تشویق برادر بزرگ تر خود با ترس هایش مقابله می کند . پشتیبانی برادر بزرگتر از کوچکتر به عنوان یک فرهنگ اگر چه شاید در جامعه ما ویژگی شناخته شده ای باشد اما هرگز به صورت هنری دیده نشده (نه تنها این مورد بلکه خانواده به صورت بنیاد یک جامعه به تصویر کشیده نشده است) . در آثار انیمیشن غرب این ویژگی به طور منحصر به فردی پرداخت شده آن هم به سبک و روشی که هر خانواده ای آن را می پسندد . لازم است به این نکته اشاره کنم که فرهنگ از دل خانواده به وجود می آید و هنری که به دنبال خلق و تعریف فرهنگ در بیرون از آن باشد قطعا شکست می خورد . سینما و مشخصا انیمیشن در غرب وفادارانه به این موضوع ، فرهنگ خود را نقد و تعریف می کنند اما در سینمای ایران فرهنگ تنها کلامی است و به شکل موضوعی دنبال نمی شود .

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی