اور اکت / بازیگری به شیوه سامورایی‌ها

اُوِر اکت یکی از اصطلاحات بازیگری است که برای آن دسته از بازیگرانی به کار برده می‌شود که بیش از هر نقشی به شخصیت مورد نظر نمایشنامه، فیلمنامه، نزدیک شده‌اند. چنین رویدادی در قالب‌های مختلف نمایشی یک دستاورد بزرگ برای است و همواره در جشنواره‌ها مورد استقبال مخاطب و منتقدین قرار می‌گیرد. قصد دارم تا از زاویه‌ای این مسئله را بررسی کنم که شاید تا به حال برای کمتر کسی روشن شده باشد. اساسا بازیگر پادشاه یک صحنه نمایشی است و ارتباطی که با مخاطب برقرار می‌کند به طور مستقیم به دیالوگ‌هایی وابسته است که مخاطب را از نظر روانی تحت تاثیر قرار می‌دهد . امروزه شیوه نگارش دیالوگ‌ها در سینما به شدت در حال دگرگونی است و یکی از دلایل بروز اور اکت‌های پی‌درپی در بازیگر می‌تواند دیالوگ باشد. اما مسئله اکتینگ در بازیگری مسئله‌ای است که نباید از آن به سادگی عبور و برای آن درجه بندی مشخص کرد.

بازیگر، صحنه، مخاطب

باید از سینمای خودمان شروع کنیم و به یک نمونه از شاخص‌ترین آثار، ابد و یک روز، اشاره‌ای داشته باشیم. اگر چه نوید محمد زاده ذاتا بازیگر اغراق کننده‌ای است اما در این فیلم به اندازه‌ای اغراق می‌کند که از حالت تعادل خارج می‌شود که می‌توان نام چنین ویژگی را فرا بازیگری قرار داد. محمدزاده در “ابد و یک روز” دیالوگ‌ها را به شکل وحشیانه‌ای بیان می‌کند و این موضوع تا اندازه‌ای از دست کارگردان خارج شده است. در این نکته که واقعا بازیِ تاثیرگذاری دارد هیچ شکی نیست اما کارگردان از یک جایی به بعد وظیفه دارد احساسات بازیگر خود را مورد مداقه قرار دهد و هرگاه در آن کمبود و یا فزونی خاصی مشاهده کرد آن را کنترل کند. در نتیجه اُوِر اکت‌های محمدزاده در “ابد و یک روز” تنها پدیده‌ای است که برای سینمای ایران روی داده؛ در گذشته بازیگرانی چون رضا کیانیان، پرویز پرستویی، علی نصریان و… را می‌توانستیم در این جایگاه قرار دهیم اما حال باید بگویم نوید محمدزاده تنها بازیگر فرا احساس سینمای ایران است. ارتباط بازیگر با مخاطب ارتباط دیالوگ گونه‌ای است به این ترتیب که اگر مخاطب احساس خوشایندی از رفتارهای هنرپیشه نداشته باشد هنر از حالت انتزاعی و موضوعی خود خارج می‌شود و به یک مفهوم کنگ و ناملموس، برای بیننده، تبدیل خواهد شد. کنترل میزان هنرمندی هنرپیشه اصلی‌ترین وظیفه کارگردان است که اگر به خوبی انجام نشود فیلم تنها یک اتفاق بصری برای مخاطب شمرده می‌شود .

بهترین بازی سینمای جهان

به نظر من بهترین بازی جهان در فیلم “جزیره شاتر” ساخته مارتین اسکورسیزی اتفاق می‌افتد . دی‌کاپریو در این فیلم به اندازه‌ای بر احساسات خود غلبه می‌کند که مخاطب به شدت می‌تواند با شخصیت داستان همذات پنداری داشته باشد و از آن بالاتر موضوع فیلمنامه است که اگر هر شخصی به غیر از دی‌کاپریو نقش اول آن بود از ارزش‌های آن کاسته می‌شد. هنر بازیگری به شکل گیری لحظه به لحظه شخصیت در وجود هنرپیشه است در بسیاری از کارگاه‌های آموزشی برتر بازیگری جهان هنرجو به این نتیجه می‌رسد که بازیگری سخت‌ترین شغل دنیاست و اگر به صرف محبوبیت چنین شغلی را دنبال می‌کنند سخت در اشتباه هستند اما در آموزشگاه‌های بازیگری ایران تعداد بسیار محدودی از آموزشگاه‌ها هنرجو را به این باور می‌رسانند و هنرپیشگی در سینمای ایران بیشتر به چهره اشخاص وابسته است. در سینمای جهان مسئله اُوِر اکت را می‌توان در فیلم های مارتین اسکورسیزی به وفور مشاهده کرد کارگردانی که به نظر من توانسته سینما را از نو بسازد و مهندسی کلاسیک آن را از سبک هیچکاک به نولان تبدیل کند. در فیلم بتمن (شوالیه تاریکی) هیث لیچر بهترین بازی خود را ارائه می‌دهد اما اُوِر اکت‌های او از دست کارگردان خارج شده و کارگردان برای بازی گرفتن از جوکر خود دست و پا بسته به نظر می‌رسد. نه این که نولان بلد نباشد از هنر پیشه بازی بگیرد بلکه هنر پیشه به حدی انتزاعی بازی می‌کند که شخصیت را مورد تهاجم قرار داده است و یک ابر فرمانده در صحنه نمایش از خود به جای گذاشته. خوشبختانه امروزه علم‌روانشناسی هر پدیده‌ای را می‌تواند مورد نقد قرار دهد و برای آن دلیل توجیه کننده‌ای را بیان کند اما بازیگری یک مسئله کاملا حسی است و به شدت بستگی به تجربه، مطالعه و تمرین هنرپیشه دارد البته اگر بازیگر زمینه‌های افسردگی، مارلون براندو، را داشته باشد می‌تواند به اُوِر اکت‌‎های بی‌نظری برسد که مخاطب را شگفت‌زده می‌کند. امروزه سینمای ایران بیش از بازیگر به هنر پیشه نیاز دارد. فرق این دو موجود در این است که بازیگر نقش را ایفا کند اما هنرپیشه نقش را هنرمندانه به اجرا می‌گذارد و علاوه‌بر شخصیت کنشی از خود به آن می‌افزاید.

نویسنده علی رفیعی وردنجانی