ابله / نگاه اخلاقی یک نویسنده به مردی که ترجیح می دهد نداند
ابله نام رمانی عظیم از فیودور داستایوفسکی است که شخصیت پردازی منحصر به فرد آن زبانزد است .
در ابله اخلاقی ترین شکل از شخصیتی که در رویا زندگی می کند و نمی داند چگونه فاصله رویا و حقیقت را درک کند به نمایش گذاشته می شود . پرنس میشکین نمونه بارز انسانی سرخورده از وضعیت جامعه و آدوم هایی است که جز به نفع خود چیزی اندیشه نمی کنند .
پرنس میشکین نمونه بارز انسانی سرخورده از وضعیت جامعه و آدوم هایی است که جز به نفع خود چیزی اندیشه نمی کنند .
سبک
در ژانرهای مختلف ادبی این نکته همواره وجود دارد که آیا ترجیح نویسنده به نوشتار مشخصی بر ژانر اثر می گذارد یا خیر ؟ و چه بهتر است این سوال را اینگونه مطرح کنم که هنری که به وسیله هنرمند آفریده شده باشد لحن و سلیقه وی بر ژانر و اصول آن تاثیر گذار است یا خیر ؟
د واقع باید به این نکته اشاره کنم که آفرینش عملی سلیقه ای و انتخابی است و نمی توان هنر مشخصی را به ژانر خاص و سبکی نسبت داد اما باید به این نکته اشاره کرد که آثار ادبی و مشخصا نوشتار داستایوفسکی این مفهوم را القا می کنند که شخصیت هنرمند همان شخصیتی است که اثر به مخاطب ارائه خواهد کرد .
شخصیت های یک نویسنده
اگر داستایوفسکی در جنایت و مکافات مدام با وجدان خود درگیر است . در ابله یک فرد منزوی از نظر اخلاق و رفتار شناخته می شود ، در جن زدگان و … نیز الگویی از شخصیت را به نمایش می گذارد که آرزوی هر انسانی است دقیقا همانگونه رفتار کرده است که درون خود دیده و می تواند .
به واقع این اثر شاهکار شخصیتی است که می خواهد همانند دیگران نباشد اما دست آخر از دیگران پیشی می گیرد . او با چهره ای معصومانه عاشق دختری می شود که دوست داران زیادی را دارد و …