نرسیده به دنیا | شعری از فاطمه بردخونی
نرسیده به دنیا اورا دیدم، موهایش شانه نمیخورد، و رگش آماده ی تزریق، عزت خدای را، با زبان خوش به عقدش درآمدم و…
Continue readingنرسیده به دنیا اورا دیدم، موهایش شانه نمیخورد، و رگش آماده ی تزریق، عزت خدای را، با زبان خوش به عقدش درآمدم و…
Continue reading